تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
اس ام اس
و آدرس
asresms.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
فال حافظ
قالب های نازترین
>زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!!
>مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!! نخیر نمی شه باید بکشمش… !!!
>– بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…
> سال 1290:
>مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا
برات درس عبرت بشه. یه بار که بمیری دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی
!!! تو غلط می کنی !!! تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن
یاد بده. حالا واسه من میخوای درس بخونی؟؟؟
>زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…
>مرد( با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!
> بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…
> سال 1330:
>مرد: چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون دانشگاه خودمون) حالا می
خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بکنی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو
سورفه (سفره) می کنم…
>زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…
>مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…
> بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…
> سال1390:
>مرد: کجا ؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و
وقتی می پوشیشون مثه جلیقه نجات پستی بلندی پیدا می کنن) و شلوارک (از این
شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟ می کشمت. من… تو رو… می کشم…
>زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا)
>مرد: من… اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون شالتو بیار جلوتر. نه… نه… نمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره… !!!
> سال 1400:
>زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو
خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه آ
مامی.
باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه…
>بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو میبخشه
پرسش : اگر یک خانوم مشغول رانندگی باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرو اش بریده و نمی گیرد چکار می کند ؟
الف ) قبل از اینکه هیچ حادثه ای روی دهد او پشت فرمان سکته کرده و راهی دیار باقی می شود
قاف ) سعی می کند یک ایستگاه اتوبوس پیدا کند و با زدن خودرو اش به مردم داخل ایستگاه آن را نگه دارد
دال ) در همان حال با همسرش تماس می گیرد و از او کمک می خواهد
نون ) سفره ابوالفضل نذر می کند که زنده بماند
پرسش: هنگامی که یک خانم راهنمای سمت چپ خودرواش را می زند ، این به چه معناست ؟
الف ) یعنی می خواهد به سمت راست برود
قاف ) یعنی می خواهد شیشه سمت چپ خودرواش را پایین بیاورد
دال ) یعنی می خواهد پشت فرمان موبایلش را درآورد و با همسرش تماس بگیرد
نون ) یعنی می خواسته برف پاک کن را بزند
پرسش : اگر یک خانوم در حین رانندگی بخواهد از بین دو خودروی در حال حرکت عبور کند چکار می کند ؟
الف ) بعد از از بیخ کندن آینه بغل جفت خودرو ها از بینشان عبور می کند
قاف ) اول به خودروی سمت راست می کوبد بعد به خودروی سمت چپ سپس با همسرش تماس می گیرد
دال ) ابتدا جوری به خودروی سمت راست می زند که او منحرف شود و به خودروی سمت چپ برخورد کند سپس از روی دو خودرو عبور می کند
نون ) یک بوق می زند و راننده دو خودرو تا متوجه می شوند او خانوم است سریعا به او راه می دهند که برود
پرسش : زمانیکه یک خانوم در پشت فرمان خودرو نشسته و خودرو اش با سرعتی بیش از 20 کیلومتر در حرکت است این به چه معناست ؟
الف ) یعنی پاشنه کفشش روی پدال گاز گیر کرده
قاف ) یعنی با همسرش تماس گرفته و فهمیده که او با یک خانوم ناشناس در محل کارش مشغول صحبت است
دال ) یعنی یادش آمده که بچه اش را داخل ماشین لباسشویی جا گذاشته
نون ) یعنی پشت فرمان خوابش برده
پرسش : معمولا یک خانوم راننده وقتی خودرو اش پنچر می شود چکار می کند ؟
الف ) ابتدا سعی می کند با پوف آن را باد کند و سپس با چسب زخم محل سوراخ را بپوشاند
قاف ) تا اولین آپاراتی با پنچری راه می رود تا پدر لاستیک و تیوپ و رینگ در بیاید
دال ) به آتش نشانی زنگ می زند
نون ) ماشین را وسط خیابان رها می کند و با همسرش تماس می گیرد
پرسش : خانوم های راننده به کدام قسمت خودرو بیش از بقیه علاقه مند می باشند ؟
الف ) آینه ها ؛ چون اگر در هنگام رانندگی کوچکترین خدشه ای در میکاپ آن ها بوجود آید آن ها را آگاه می کند
قاف ) پخش سی دی ؛ چون آهنگ های ملایم آن استرس آن ها را در هنگام رانندگی کاهش می دهد
دال ) برف پاک کن ؛ چون خودش شیشه را تمیز می کند و نیازی نیست که برای تمیز کردن شیشه هم با همسرشان تماس بگیرند
نون ) داشبور ؛ چون رژ لب ، پنکک ، موچین ، ریمل ، کرم سفید کننده ، مداد چشم ، بیگودی و کلی چیزهای دیگر داخل آن جا می شود
پرسش : هنگامی که یک خانوم راننده از داخل آینه مشاهده کند که یک آمبولانس در پشت سرش در حرکت است چکار می کند ؟
الف ) هول می شود و پایش را می گذارد روی ترمز و آمبولانس هم از عقب به شدت با خودرو او برخورد می کند
قاف) جیغ می کشد و کنترل خودرو از دستش خارج شده و بعد از برخورد با خودروهای دیگر به داخل جوی آب می افتد و بعد با همسرش تماس می گیرد
دال) خودرو خودش و آمبولانس را وسط خیابان متوقف می کند تا بتواند بیمار داخلآمبولانس را ویزیت کند و یکسری دارو گیاهی و دارو دوای خانگی برایش تجویزکند
نون ) در حال حرکت فرمان را ول می کند و برای بهبودی بیمار داخل آمبولانس دست به دعا بر می دارد
پرسش : اگر یک خانوم راننده بخواهد خودرو اش را بین دو خودروی پارک شده پارک نماید ( پارک دوبل ) چکار می کند ؟
الف ) پس از شکستن چراغ عقب خودروی جلویی و چراغ جلوی خودروی عقبی بوسیله سپر ماشینش ، با همسرش تماس می گیرد
قاف ) آنقدر منتظر می ماند تا راننده یکی از دو خودرو بیاید و ماشینش را بردارد
دال) به مخترع ماشین فحش می دهد که چرا ماشین را طوری اختراع نکرد که از بغل هم راه برود تا بشود با آن بین دو خودرو به راحتی پارک کرد
نون ) از یک عابر مذکر می خواهد که خودرو را برایش پارک کند
پرسش : اولین اقدامی که یک خانوم راننده بعد از تصادف انجام می دهد چیست ؟
الف ) جیغ کشیده و بیهوش می شود
قاف ) با شوهرش تماس می گیرد
دال ) می گوید : آخ ببخشید می خواستم ترمز بگیرم اشتباهی گاز دادم
نون ) اول به خاطر سالم ماندنش یک دیگ شله زرد نذر می کند بعد هم عهد می کند که دیگر پشت رل ننشیند
پرسش : شما بعنوان یک مرد اگر خانومتان گواهینامه رانندگی اش را بگیرد و بخواهد که با خودروی شما رانندگی کند چکار می کنید ؟
الف ) وقتی که او سوار خودرو می شود گوشی موبایلتان را خاموش می کنید
قاف ) کلا برای همیشه گوشی موبایلتان را خاموش می کنید
دال ) اصلا گوشی و سیم کارتتان را با هم می برید می فروشید
نون ) گوشی و سیم کارت و خودروتان را یکجا می فروشید و بعد هم خانومتان را طلاق می دهید
سلاااااااااااااااام دوستای عـــــــــــــــــــزيزم ،
دلم خيلي واستون تنگ شده بود اونقــــــــــــدر اين تعطيلات سرم شلوغ بود كه ديگه وقت نميكردم بيام نت
ولي همش به يادتون بودماااااااااااااااااا
اين مدت به من خيــــــــــــلي خوش گذشت ، همينكه همش منو آرشم كنار هم بوديم خـــــــــــــــود زندگي بود
اونقــــــــــــــــدر با همديگه بودن برامون لذتبخش بود كه ميشه گفت يكمي فقط يكمي
از اون وقتايي كه كار و درس بينمون فاصله ميانداخت ، جبران شد .. باور كنيد براي تك تكتون سلامتي و شادي آرزو كردم
مـــــــــرسي از اينكه به يادم بوديد و تنهام نذاشتيد ، شرمندم كرديد
هنوز كامنتارو ج ندادم الان ميام به همتون سر ميزنم
دوستون دارم خيـــــــــــــلي
لیــــــز خوردن ؛ بهانهاي است براي
محكمتر فشردن دستهاي كســــي كه
دوستش داري ..
از روزی که پا در عرصه زندگیام نهادي ؛
ديگر دلم با شكستن آشنا نيستـــــ .
الهي پر تپش باشد دلت كه خون به رگهاي دلم داد ..
فصل خاكستريم سبـــز شد ،
فصل سرد خواهشم به فصل گرماي عشـق رسيد ..
دلم ميخواهد هـــر شبــــــ تا صبح اشك شادي بريزم اما ؛
ترسم از اين است كه شانههايت را خسته كنمـــ ..
پس ؛ لحظهها را با بودنتـــــ ميشمارم تا صبح شود ..
پشت پنجره ميشنوم پيغام باد را ..
و هر روز صبح وقتي از آغوشم ميروي ..
جاي پايت را نگاه ميكنم ،
و ميشمارم كه چند شاهزاده كوچك جاي كفشهايت را ميبوسد ..
تو ؛
عاشقم كردي به شب مينايي ؛
بر فلكي نوراني ؛
به گلهاي شكفته مهتابي
و
عاشقم كردي به وجـــود نازنينتـــــ ؟
تمامـــ عاشقانههاي مني ..
آرشمـــــــــ ؛
اكنون كه عطر دستانت را با هزاران بنفشه و ياس آميختهاي ،
و شانههايت را پناه گريههايم قرار دادهاي ،
كه غربت دستانم را به آشنايي چشمانت پذيرفتهاي
و رنگ سياه شبانگاه را در ،
معصوميت چشمانت پنهان نمودهاي ..
باش ، هميشه باش ؛
تا آغوشت همان اندك جايي براي زيستن و مردنم باشد ..
" پناه خستگيهايم ميپرستمتـــــــ "
سلااااااااااام ، خوبيـــــد ؟ خندونيــــــــــــد دوستاي گلم ؟
منم عالـــــــــــــي ، زندگي همچنان با خوبي و خوشي در حال گــــذره و مشكلي نيست خدا را شكــــر ..
يه موضوعي رو بايد تعريف كنم كه تا حالا نگفته بودم ..
من و همسري تصميم گرفتيم كه براي ادامه تحصيل آرش مهاجرت كنيم ( دقت داشتهباشيد ادامه تحصيل همسري ) من ديگه ادامه تحصيل نميدماااااااااااا
به همه گفته بودم فقط مونده بود شماهاااااااااااااا ، گفته باشم .. ( گفتم يا نگفتم ، گفتم يا نگفتم
) ببخشيد از موضوع اصلي دور شديم ، هنوز دو ترمي از تموم شدن درس من و آرشم مونده و تصميم داريم انشالا بعد از تموم شدن درسامون سفر كنيم و كشوري هم كه تا الان توي برنامه ماست استرالياست .. داريم اطلاعاتي از اين كشور جمع ميكنيم كه البته ناگفته نماند شاهين دوست صميمي آرش اونجاست كه داره ما رو راهنمايي و بسيــــــــــــــار تشويق به اين كار ميكنه كه بنده به ايشان خطاب ميكنم ( دوست ناباب ) ، خووووووووو آخه راهش خيلي دوره و اينجانب بايد براي رفت و آمدم دو پرواز طولاني را متحمل شوم
( يك عدد ساراي خودخواه ).. مدتي بود با يكي از دختراي فاميل مامانم ( هدي جونم ) در تماس بودم كه همديگه رو نديده بوديم ولي چون دارن به استراليا مهاجرت ميكنن خيلي راهنماييم كرد و كاراي مربوط به ايران رو برام توضيح داد و چون خيلــــــــــــي اصرار داشت كه همو ببينيم ديشب رفتيم پيششون ، خيلي زوج خوب و بامحبتي بودن و خيلـــــــــــــــي راهنماييمون كردن و به همسري من كلي آدرس دادن كه اقدام بكنه .. و آرشم بهش قول داد كه دوستش رو معرفي كنه تا اونجا اگه نياز به كمك داشت يكي باشه .. فربد همسر هدي تقريبا يكي دو ماهي زودتر ميخواد بره تا موقعيت خونه رو مشخص كنه بعد خانومش و ببره آخه ميگن اونجا كسي رو نداريم بايد حداقل خونه اوكي بشه بعد هم كه دنبال كار بايد باشه ما هم كلي واسشون دعا كرديم و گفتيم اونجا زياد نگران نباشن چون شاهين هستش و حتما كمكشون ميكنه و خيلــي خوشحال شدن ..
حالا هر چي خدا بخواد پيش مياد ولي خيلــي نگرانم ، گفتم اولين نشست دوستانمونو كه براي مهاجرتمون بود اينجا ثبت كنم تا يادم بمونه هميشه تلاش و خوشحالي آرش و نگراني خودمو هر چند كه منم خوشحالم ، من بخاطر آرشم هر سختي باشه تحمل ميكنم وقتي كنارمه احساس ترس ندارم اون يكم نگراني هم شايد طبيعي باشه ، من و آرش اينجا يه زندگي با آرامش و زيبايي داريم و نگرانيم از اينه كه نكنه اونجا ...
شايد كمي زمان برد تا منم با تصميم آرش موافقت كنم امـا الان خيلي خوشحالم وقتي تصميم محكم آرش و ميبينم و تلاشايي كه داره واسه درس و كار و مهمتر از همه زبانش ميكنه ، پس تنها كاري كه ميتونم واسش بكنم موندن كنارش و آرامشيه كه ميتونم بهش بدم ، البته اگه نگراني توش نباشه ؟!!
وااااااااااااااااي انگار خيلي حرف زدم ، سرتون درد گرفت ميدونم
فعلا باي ، بااااااازم مينويسم نگراني نداره كــــــــه
سلااااااااام دوستای مهربونم
دلم برای همتون تنگـــــــــــــــــ شده نت اداره قطع شده نت خونه هم اونقـــــــــــــــدر قِر
مياد كه پشيمونم ميكنه ..
خيـــــــــــــلي خوبم و ايشالا شما هم خوب باشيد ، زندگيمون همچنان به قشنگي شبهاي مهتابي و صبحهاي دل انگیز عاشقیه
درس و كارمون فعلا ادامه داره و آرشم كلاساي آيلتس رو شروع كرده ، وقتي تلاششو ميبينم و اين همه سختي و خستگيي رو كه تحمل ميكنه ، از صميم قلب پيشرفتشو آرزو ميكنم كه اينكه به همون چيزي كه انتظارشو ميكشه برسه .. شما هم براي عشقم دعا كنيد
شرمندم كرديد با اين همه كامنتاي قشنگتون الان ميام به همتون سر ميزنم
دوستتون دارم
به قول بعضي از دوستان باي تا هاي
گاهی با آنکه هستی ؛ ولي باز هم
بودنتـــــــ را فرياد ميزنم ..
چقـــدر عاشق بودن را دوست دارم ...
وقتي از نوازش انگشتانم لا به لاي موهاي خرمائي اتــــــ
اينگونه با آرامش چشمهايتــــ را ميبندي
و بعد از چند لحظه نگاهم ميكني ، لبخند ميزني ،
مرا در آغوشتــ ميفشاري و ميان بازوانت گمم ميكني ...
آرزو ميكنم زمان بايستد ..
تا من مجبور به بردن لنگرم از گرماي تنتـــــ نباشم ..
وقتي خـــدا را براي بودنت شكر ميكنم ،
سرم را رو به آسمان ميگيرم و حرفي را كه به زبان نمي آورم
با نگاهم ميفهمانم ..
" خـــدايم " خوبـــ ميداند چه ميخواهم ...
عشــــق یعنی مــــادر ؛
صبـــر يعني يك زن ؛
مهـر يعني دختر ؛
نـور يعني خواهر ؛
هـــر چـــه هستـــــي ؟!!
عشـــق يـا صبــــر ، مهــــر يــا نــــور
روزتـــــــــ مبــاركـــــــ ...
سلااااااااااااام به همه دوستای گل خـــــــــــــــودم ؛
ببخشيد بازم تأخير داشتم ، هفته گذشته عمه ام به رحمتـــــــ خدا رفت و من همش مراسم بودم ، البته زياد زياد باهاش رفت و آمد نداشتيم ، در سال دو سه بار ميديدمش امـــــــا خوبــ عمه بود ديگه ..
اين مدت يوني رو كلاً تعطيل كرده بودم خوووووووووووو دليل مهمتر از اين
ولي خداييش بگم كلي واسه دختراي عمم و پسرش ناراحت شدم چقــــــــــــدر از اينكه تنها شده بودند زجه ميزدن البته دختراش ازدواج كردن ولي پسرش هنوز مجرده اونقـــــــــــــــــــــــــدر دلم سوخت واسش آخه سه سال پيش هم باباشون فوت شده بود الان هم مادرشون ، پسر عمم تو گريه هاش به عمه كوچيكم ميگفت من حالا بايد تنهايي چه كنم ، يه روزم بعد از مراسم روي خاك از پيش ما رفت كه بره روي مزار باباش ، بعد از يه ربع ديديم ما بين دو قطعه نشسته و داره زار ميزنه كه من ديگه بايد بين اين دو مسير برم و بيام تا به بابا و مامانم سر بزنم ..
الهـــــــــــــــــــي چقدر دلم آتيش گرفت ..
واااااااااااااااي ببخشيد خيلي ناراحتتون كردم ..
امسال روز مادر هم نفهميديم چطور گذشت ، هديه مادر شوهري را يه جور داديم هديه مامانم كه بدتر
ولي همسري من كه مثل هميشه سنگ تموم گذاشت ، چون نميتونستيم به مركز خريد بريم مبلغ رو تقديـــــــــــــــــم كرد
البته با تأكيد فراوان واسه خريدن گوشي ، راستي يادم رفت بهتون بگم كه گوشي اكسپريا خوشگلم بعد از ۱۰ ماه خرااااااااااااب شد و دلمو سوزوند حســــــــــابي ..
ماه پيش هم رفتم موقتاً يه گوشي خريدم ولي همسري اصرار داره حتما اچ تي سي بگيرم چون خودش داره و كلي ازش راضيه ميگه نبايد مارك ديگه اي بخري خوووووووووو بابا يكي نيست بهش بگه جاي اينقدر پول دادن واسه گوشي يه دو سه تومني ميزارم روش ميرم يه تيكـــه طلا ميگيرم واااااااااااااالا بخـــــــــــدا
دو سه تومنو داشتيد عجبــــــــ كم اشتها
يعني خوشم مياد از خودم كه هميشه همه چيزو با هم ميخوام ، البته هميشه ميخوام ولي به گردنتون اگه باور نكنيد كه يكي يكي از آرشم خواستم كه برام بگيرشون
باااااااازم معذرت چقـدر فكـــ زدم ..
فعلا بااااي ..
وقتــــــــي لبـــــخند ؛
دنبال جايي براي نشستن ميگردد ،
آرزو ميــــكنم ..
لبانتـــ
آن نزديكي باشد !!
" تمــام دنيــاي منــي آرشـم "
Copyright © 2008 All rights reserved © Power By: NOA™