عضویت در سایت
- برای مطلع شدن از اضافه شدن مطالب جدید به سایت در خبرنامه عضو شوید .
محل کد خبرنامه
مطالب قبلی
نویسندگان وبلاگ
لوگو دوستان

لوگو دوستان
جستجو در وبلاگ

آرشیو وبلاگ

» پیامک جدید

کلافه شدن یعنی : دلتنگ کسی باشی که نیست و حوصله ی کسی را نداشته باشی که هست !






و

درخت هم که باشی

من

دارکوبی می شوم

...

که هفتاد و سه بار

در دقیقه

تو را می بوسد......








"پرنده" را عمودی بنویس !

بگذار خطهای این کاغذ

سقوط را به تصویر بکشد

پشت میله ها ...!!!










اگه کفشت پات رو می زد و از ترس قضاوت مردم پابرهنه نشدی و درد رو به پات تحمیل کردی، دیگه در مورد آزادی شعار نده !








شخصیت خودت را زیر ذره بین ببر تا بتوانی عوامل ناهنجاری ها را
از آن بیرون كنی، به ویژه عواملی كه امكان دارد از آنها بی خبر باشی.

((جانسون))








جایی در اعماق وجودم
مرده ست انگار چیزی
یا نمرده و من
به دست خویش دفن می کنم آن را
فرقی نمی کند
درد سوگواریش منتشر می شود در تمام من
اگر نمیرد دلم
دوباره بر خواهم خواست …







...
مشقم کن
وقتی که عشق را
زیبا
بنویسی
فرقی نمی کند
که قلم
از ساقه های نیلوفر باشد
یا از پر کبوتر








تنهایی همین است

تکرارنامنظم من بی تو

بی آنکه بدانی برای تونفس می کشم!!!





ماحصل یک عمر زندگی دوری جستن از نفرت است.
هر کس بیشتر به هر چه که هست عشق بورزد و نفرت را از هر چه که هست از خود برهاند درست تر زندگی کرده است.






حافـــــظ هنوز اصـــــرار دارد ، خبر خــــــوشی در راه است! تو کجـــــای دنیــــــای منی که هر چه می آیــــی نمـــــی رسی . . . ؟









برای دوس داشتن گفتن دوستت دارم لازم نیست. فقط بگو مواظب خودت باش








فاطمیه سینه چاک دردهاست شاهد نامردی نامردهاست







اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ  وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فرجهم







انسانهایی احمق وجود دارند كه در كنار رودخانه نشسته یا ایستاده اند و در مورد آب فكر می كنند







دنیا خوابی است که اگر آن را باور کنی پشیمان می شوی ...






هیچ بارانی جای پای تو را از کوچه ی قلبم نخواهد شست




 

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» تفاوت خانوم ها و آقایون هنگام تصادف + عکس

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» پیامک عاشقانه



بیخودی بــِ این بخاری دل خوش کرده ام ...


تا از کنارش بلند میشوم هوای درونم سرد میشود !


درست مثل تو ... حرف هایم تا کنارم بودی گرمت میکرد


تا میرفتی ... روز از نو روزی از نو ...






دنیا اگر عدالت داشت . . . مرد بكارت داشت!.







کاربردهای مختلف " مُردن " در فرهنگ ما !!
برو بمیر : برو گمشو !
بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
می میرم برایت : عاشقتم !
می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
... مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !
مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !
مرده : بی حال !
مردنی : نحیف و لاغر !
مردم : خسته شدم!
من بمیرم ؟ : راست می گی؟





یــادم بــاشـــد ، امشب بعضی از آرزوهایمــ را دَم ِ در بگذارم
تــا رفتگـــر ببــــرد ! بیچــاره او ...
ما بقــی را هم نقــدا" بــا خود بــه گور می بـــرم
ما بقــی همــان " آرزوی بــا تــو بودن " است
نتــرس جانکم !
حتــی آرزوی ِ داشتنت را هم بــه کســی نمی دهم ...





مرا به تو هیچ تملکی نیست ،جز اینکه......
همواره دلم برای مهربانی هایت تنگ می شود





کسی که چشم به راهه
از کسی که تو راهه
خسته تره ...







هر جا دلت شکست قبل رفتن ؛ خودت جاروش کن! تا هر ناکسی منت دستای زخمیشو رو سرت نذاره . . .!







شاید الان بتونی کسی رو بپیچونی و پیش خودت ذوق مرگ شی و حال کنی, اما زمین گِرده عزیزم, در جــــریان باش







در آغوش خــــدا گریستم تــا نوازشم کند
پـرسید : فرزندم پس آدمت کو ؟؟
اشک هایم را پـاک کـــردم و گفــــتم : در آغوش حـــوای دیگریـست.
خدایا تو با من بمان!!!!
که محتاج ماندن خلقت نباشم!!!
آمین!!!!





انگشتـــــــانم ..

بــــرای شـمـــــردن تعــــداد دوســــت داشتــــنت کــــافی نیســــت !..

انگشتــــان ظــــریفت را لحظــــه ای قــــرض می دهــــی؟

نــــــــه

انــــگار بــــاز هــــم کــــافی نیســــت !

بــــاید بــــروم ســـــــراغ تــــــار مـوهـــــایـت ..

نــــه بــــاز هــــم کــــافی نیســــت...







رفیق مثل کفش میمونه ، رفاقت مثل جاده

خیلی سخته وسط جاده بفهمی پا برهنه ای ...




 

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:پیامک ارسالی, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» وضعیت مرغ ها پس از گرانی تخم مرغ !!!

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» پیامک عاشقانه
این روزها با هــر کـه دوســـت می شـــوی

احـســـاس می کـــنـد

آنقــــدر دوســـت شـــده ایـم کـه دیـگـــر وقــت خـــیـانـت اسـت !!!

بـه کــودکــانـمــان

در کـودکـی وقـت بـیـشــتـری بـرای عـروســک بـازی بـدهــیـم

تـا وقــتـی بـزرگ شـــدنـد بـا آدم هــــا بـازی نـکـــنـنـد !!!






به اندازه ی باورهای هر کسی ،با او حرف بزن

بیشتر که بگویی تو را احمق فرض خواهد کرد !

به همین سادگی...!!







" روزی می شود كه برگ برنده ات دل می شود .... اما تو دیگر حاكم نیستی










هر قلبى دردى دارد
فقط نحوه ابراز آن فرق دارد
بعضى ها آن را در چشمانشان پنهان مى كنند
و بعضى ها در لبخندشان!








چه رسم جالبی است،
محبتت را میگذارند پای احتیاجت،
صداقتت را میگذارند پای سادگیت،
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت،
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت،
... ... و وفاداریت را پای بی کسیت،
و آنقدر تکرار میکنند که خودت
باورت میشود که تن هایی و بیکس و محتاج









آدامس ها بزرگترین اساتید معنویت هستند...
از کودکیمان تلاش می کنند
به ما بفهمانند....
هیچ شیرینی ماندگار نیست...!!!








بــــ ــاران ..... !!
بهـــ ــانه است ....!!
بهــــ ــانه ای برای زیر بـــ ــاران راهی شــ ــدن ...!!
راهی شدن در دل شب ....!!
غـــ ــرق شدن در دل آسمان تاریــ ـک...!!
اری بهـــ ــانه است ...!!
بهـــ ــانه ای برای زندگی .... !!
برای گریستـــــ ــن .... !!
برای ازادی ...!!
رهـــ ــایی ....!!
ب ا ر ا ن . . . . !









آدمها برای یکدیگر
نقش سیگار را بازی میکنند!
همدیگر را می کِشند ،
لذت می برند ،
دود می کنند ،
... تمام می کنند
و بعد از اندک زمانی ،
سیگاری دیگر








سرعتشو كم كرد و كشید كنارِ خیابون ، شیشه رو داد پایین گفت : یه شب20 تومن... نگاه كرد ، دید خواهرشه !!







رفتم خواستگاری یه دختری،بابای دختره میگه نه ازت مهریه میخوام، نه خونه، نه ماشین، بیکارم بودی مهم نیست....
.
.
.
.
یه لپ تاپ میذارم جلوت فقط فیس بوکتو باز کن ببینم!!







یه روزی میرسه که جای خالیَم رو با هیچ چیز نمی تونی پر کنی .......

من خاص نبودم ، فقط "عشقم" بی ریا بود...

و "عشق" بی ریا.....کیمیاست ..






شاید با هم بودن سخت تکرار شود

اما...

به یاد هم بودن را

هر لحظه می توان تکرار کرد...


نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» اس ام اس
عدم امنیت یعنی : تو توالتی باشی که فاصله کاسه توالتش تا در بیش از 1 متر باشه بعد درشم قفل نداشته باشه !!

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» به سلامتی همه کسایی که نون بازوشونو میخورن نه نون پاچه خواری و آدمفروشی!
به سلامتی همه کسایی که نون بازوشونو میخورن نه نون پاچه خواری و آدمفروشی!



قابل توجه امین حیایی بازیگر فیلم قلاده های طلا!

اگه مجبور بودی که هیچ حق داشتی ولی اگه واسه پول بوده ............

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» پیامک عاشقانه
دلم میخواهد
کسی «باشد»
«خوب» باشد...
«مهربان »‌ باشد...
« بس» باشد...
همه ی این بودن هایش فقط برای من باشد...
فقط برای مـــــــــــن







نمی دونم چمه , فقط میدونم حالم خوب نیست , حالم خراب , خراب ,
انگار یه بغض نشکسته داره قلبمو پاره پاره میکنه ,
انگار ,
انگار, غریب افتادم تواین دنیا , انگار هیچ کس جزءتو , جزءمن
انگار ,
ای بابا , بگذریم
این که دوست دارم کافیه ,
آره,
همین دوست دارم کافیه ...




به سلامتی همه مردا که
از همون بچگی هر بلایی سرشون بیاد بهشون میگن
عیب نداره مرد که گریه نمیکنه ...








دیدی خدا؟؟!!! خُــــدایــا دیـدے ؟؟!!! کُلے بـــــــاران فرستادے تـــا این لکّــہ هـــا را از دلـــمــ بشویـــے ... مَنـــ کـــه گفتــہ بـــودم لکّــہ نیستـــ ، زَخـْــــــــــــــــــــ ـم استـــ !








بچه ها در نهار خوری مدرسه به صف ایستاده بودند. سر میز یه سبد سیب بود که روش نوشته بود : فقط یکی بردارید خدا ناظر شماست. در انتهای میز یک سبد شیرینی و شکلات بود. یکی از بچه ها روش نوشت : هر چند تا میخواهید بردارید! خدا مواظب سیب هاست!!!






خیـــــــالی نیست....!!!
از امشب ....
به افتخارت....
فاحشه میشوم. ...
شاید...
هـــــم خوابگی و آغـــــوشِ تـــو نصیبم شَــوَد...
آخـــــــر شنیده ام...

فاحشه پســــــــند شده ای







آدما رو زیاد تنها نذارین
تو تنهاییشون یه دنیایی برا خودشون میسازن
که دیگه شما توش نیستین !!!






گفتی از زندگیم برو ، رفـتم و تـو فـقـط گـفـتی بـرو
بـه .... راسـتی ... "بـه سـلامـت" بـود
یـا "بـه جـهـنــم" ...؟؟؟


نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» اس ام اس
وقتی پشتت حرف زیاده که یا " آرزوشونه جات باشنُ نمی تونن" یـــا اینکه "می خوان باهات باشنُ در حدت نیستن







نسلی هستیم که پشت نیسان و خاور خوندیم عاقبت فرار از مدرسه

اما پشت هیچ لکسوز و بی ام دبلیویی ننوشته بود عاقبت چی!!!







تظاهر به دوستی تهوع آورترین رفتاریست


که انسانها از خود بروز می دهند






همسر حمید مصدق - لاله خانم - روی در ورودی سالن خانه شان با خط درشت نوشته بود: حمید بیماری قلبی دارد . لطفا مراعات کنید و بیرون از خانه سیگار بکشید
خود حمید مصدق هم میآمد بیرون سیگار میکشید و میگفت : به احترام لاله خانم است







هر واژه،   یک یا چند معنی دارد،   اما روح تمام واژه‌ها    در دست‌های توست.








تبسم بدون این که دهنده اش را فقیر کند گیرنده اش را ثروتمند میکند










"عشق میوه ی همه فصل است و می توان همیشه آن را در دست داشت "  (مادرترازا)







همیشه هر چیزی را که دوست داری به دست نمی آوریم پس بیایید آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم....

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» پیامک عاشقانه
دور نــرو ؛بیـا کنـار دلـم؛؛؛ مـن غیـر از این هـا کـه مـی نـویـسم   /نـوازش/ هـم بـلدم !






نمی بخشم.......... ولی فراموش میکنم......!!!!همیشه به همین سادگی از آدمهای بی ارزش می گذرم










یه وقتایی هست که باید لم بدی یه گوشه و جریان زندگیت رو فقط مرور کنی بعدشم بگی به سلامتیه خودم که اینقدر تحمل داشتم . . .







خدا جواب ظلم را زودتر از همه ی گناهان می دهد!!! نگران چه هستی؟! بسپارش به خدا ! او جواب ظلمی که در حق تو کرد را می دهد!






هر صبح ما مردگان متحرک
با صورتكهای خندان و خنجرهایی فرورفته در پشت
ادای زندگان خوشبخت را درمیاوریم
و پشت ویترین مغازه ها
حراج مرگ
با طعم و رنگهای متنوع را
تماشا میکنیم...
و عشق سالهاست كفن پوسانده
بوی باران در خاطره مرده کسی تاب نمیخورد
و آنقدر زمین با درختان مصنوعی براقش
به آسمان بیلاخ داده
كه خدا پشیمان
خودش را به قعر جهنم تبعید كرده
شاید لحظه ای بی کابوس بخوابد...









تو خشگلی مثل پری............... اما کثافت و خری
اگر چه تو خیلی خری ............. همیشه در قلب منی
دوستت دارم کثافت ............. خاک تو سر قیافت







دلـَ م را بهـ شیشه ے عطرهآیم خوش کرده اَم

همآن هآیے که هر کدامشان ،

یک / خاطــِره / را برایم تداعے مے کنند ؛

یک با هم بودن را ...






عده ای بزرگ زاده میشوند، عده ای بزرگی را بدست می آورند

و عده ای بزرگی را بدون آنکه بخواهند با خود دارند . . .







مــُرتـَب می‌گویــَند مثـل بچـه ی آدم رَفتــار کـُن
و مـَن مانـده ام
کـه بیـن هابیـل و قابیـل کــُدام را انتخاب کــُنم....









کاش می شد واسم خاستگار میومد بعد من می گفتم:شما اومدید منو بگیرین؟
اونا هم می گفتن:بله!
بعد من می دویدم و داد می زدم:اگه می تونید منو بگیرید...اگه می تونید منو بگیرید...
بازی می کردیم کلی هم دور هم خوش می گذشت.









" هیچ جا انقدر شلوغ نیست كه نتونی با خدا خلوت كنی ...!!! "






باهم زندگی  كردن  همیشه عاشقانه  بودن  نیست ،گاهی فقط گذروندن  صفحات  تقویمه!!!!






به سلامتی آقارضا مارمولک که می گفت:

آقا جان بهشت که زورکی نمی‌شه!
انقدر فشار می‌دین که از اون ور جهنم می‌زنه بیرون ...!






بــــ ــــگـ ــــو تــــــمـ ـــــامِ تــــو مـــ ــــال مـــن اســتـــــ !!

دلـمـ ـ ــ ــ ـ میـخـواهــد

حـسـادت کـنـمــ

بـــ ِ خـــــــــــ ـــــــــــــــودم

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» اس ام اس

دور نــرو ؛بیـا کنـار دلـم؛؛؛ مـن غیـر از این هـا کـه مـی نـویـسم   /نـوازش/ هـم بـلدم !






نمی بخشم.......... ولی فراموش میکنم......!!!!همیشه به همین سادگی از آدمهای بی ارزش می گذرم










یه وقتایی هست که باید لم بدی یه گوشه و جریان زندگیت رو فقط مرور کنی بعدشم بگی به سلامتیه خودم که اینقدر تحمل داشتم . . .







خدا جواب ظلم را زودتر از همه ی گناهان می دهد!!! نگران چه هستی؟! بسپارش به خدا ! او جواب ظلمی که در حق تو کرد را می دهد!






هر صبح ما مردگان متحرک
با صورتكهای خندان و خنجرهایی فرورفته در پشت
ادای زندگان خوشبخت را درمیاوریم
و پشت ویترین مغازه ها
حراج مرگ
با طعم و رنگهای متنوع را
تماشا میکنیم...
و عشق سالهاست كفن پوسانده
بوی باران در خاطره مرده کسی تاب نمیخورد
و آنقدر زمین با درختان مصنوعی براقش
به آسمان بیلاخ داده
كه خدا پشیمان
خودش را به قعر جهنم تبعید كرده
شاید لحظه ای بی کابوس بخوابد...









تو خشگلی مثل پری............... اما کثافت و خری
اگر چه تو خیلی خری ............. همیشه در قلب منی
دوستت دارم کثافت ............. خاک تو سر قیافت







دلـَ م را بهـ شیشه ے عطرهآیم خوش کرده اَم

همآن هآیے که هر کدامشان ،

یک / خاطــِره / را برایم تداعے مے کنند ؛

یک با هم بودن را ...






عده ای بزرگ زاده میشوند، عده ای بزرگی را بدست می آورند

و عده ای بزرگی را بدون آنکه بخواهند با خود دارند . . .







مــُرتـَب می‌گویــَند مثـل بچـه ی آدم رَفتــار کـُن
و مـَن مانـده ام
کـه بیـن هابیـل و قابیـل کــُدام را انتخاب کــُنم....









کاش می شد واسم خاستگار میومد بعد من می گفتم:شما اومدید منو بگیرین؟
اونا هم می گفتن:بله!
بعد من می دویدم و داد می زدم:اگه می تونید منو بگیرید...اگه می تونید منو بگیرید...
بازی می کردیم کلی هم دور هم خوش می گذشت.









" هیچ جا انقدر شلوغ نیست كه نتونی با خدا خلوت كنی ...!!! "






باهم زندگی  كردن  همیشه عاشقانه  بودن  نیست ،گاهی فقط گذروندن  صفحات  تقویمه!!!!






به سلامتی آقارضا مارمولک که می گفت:

آقا جان بهشت که زورکی نمی‌شه!
انقدر فشار می‌دین که از اون ور جهنم می‌زنه بیرون ...!







به نفس های به شمار افتاده ام


در پس سکوت بی انتهای شب

سوگند

من ماه هاست

خواب را

به لحظه های

خیالی تماشای

چشمان تو فروخته ام


نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» ۱۰ نقاشی برتر جهان از ابتدا تاکنون
نقاشی “از دریاچه” توسط جورجیا اوکیف (Georgia O’Keeffe)
این نقاشی توصیفی از دریاچه جورج (محل زندگی نقاش) است.
این دریاچه الهام بخش بسیاری ازآثار وی بوده است.

From the Lake by Georgia O' Keeffe

From the Lake by Georgia O' Keeffe

 

9

“دوام حافظه” از سالوادور دالی (Salvador Dali)
این نقاشی به نوعی مشهورترین اثر این نقاش بزرگ است که در سال ۱۹۳۱ کشیده شده است.این اثر اکنون در موزه هنرهای مدرن در نیویورک نگهداری میشود.

The Persistence of Memory by Salvador Dali

The Persistence of Memory by Salvador Dali

 

8

“رویا” از پیکاسو (Picasso)
پیکاسو را پیشگام نهضت نقاشی مدرن (کوبیسم) می نامند. همچنین وی را به عنوان بزرگترین هنرمند قرن ۲۰ ام می شناسند.

The Dream by Pablo Picasso

The Dream by Pablo Picasso

 

7

“گوشه باغ” از کلودی مونت” (Claude Monet)
مشهورترین اثر مونت در سال ۱۸۷۷ پدید آمد. زیبایی این اثر بدلیل به تصویر کشیدن  رنگ و نور در طبیعت است.

Corner of the Garden at Montgeron by Claude Monet

Corner of the Garden at Montgeron by Claude Monet

 

6

“تراس کافه در شب” توسط وینسنت ون گوگ (Vincent Van Gogh)
نقاشی، تصویری است از کافه ای در شهر آرلس فرانسه که امروزه با نام کافه ون گف شناخته می شود.سبک ون گف در استفاده از رنگ های گرم و دورنمای عمیق منحصر به فرد است.

Cafe Terrace at Night

Cafe Terrace at Night

 

5

“دختری با گوشواره های مروارید” از جان ورمر (Jan Vermeer)

این نقاشی پرتره ساده از یک دختر است و احتمالا قبل از عروسی او

Girl with a Pearl Earring by Jan Vermeer

Girl with a Pearl Earring by Jan Vermeer

 

4

“نهار جشن قایقرانی” اثری از پی یر آگوست رینویر (Pierre August Renoir)
این نقاشی استراحت گروهی از دوستان رنوار را در امتداد رودخانه سن در فرانسه به تصویر می کشد. در این نقاشی رنوار شادی از طبقه متوسط ​​را از اواخر قرن ۱۹ در فرانسه را اسیر کرده است، این نقاشی چنان پر جنب و جوش است که شادی و هیجان را به هر اتاق به ارمغان می آورد.

Luncheon of the Boating Party by Pierre Auguste Renoir

Luncheon of the Boating Party by Pierre Auguste Renoir

 

3

“بوسه” اثری از گوستاو کلایمت (Gustav Klimt)
این اثر در سال ۱۹۰۷ توسط گوستاو  به تصویر درآمده است. تصویر بوسه یک زوج را بر روی پرد ای طلایی با تزئین شده با زیورآلات نشان می دهد: بوسه ای بی نقص

The Kiss by Gustav Klimt

The Kiss by Gustav Klimt

 

2

“شب پرستاره” از ونسنت ون گوگ (Vincent Van Gogh)
این اثر یکی از بهترین نقاشی ها تاکنون است. نقاشی شب پر ستاره یک اثر کلاسیک به شمار می آید.

Starry Night by Vincent Van Gogh

Starry Night by Vincent Van Gogh

 

1

“مونالیزا” اثر لئوناردو داوینچی (Leonardo Da Vinci)
همگان بر این رایند که مونالیزا مشهورترین نقاشی جهان است. این اثر اکنون متعلق به دولت فرانسه است که در موزه لوور پاریس قرار دارد. داوینچی در این اثر زنی را با یک لبختد مبهم به تصویر کشیده است. شاید بتوان گفت مونالیزا مشهورترین قسمت تاریخ است. اگر مونالیزا به فروخته شود، گرانترین نقاشی جهان خواهد بود.

Mona Lisa by Leonardo Da Vinci

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» این اولین نیوآی‌پد با پوشش طلای ۲۴ عیار در جهان است!

فارنت: شاید کمتر کسی را بتوان پیدا کرد که بتواند این آی‌پد نسل سوم را با پوششی از طلای ۲۴ عیار که نام آن را آی‌پد طلایی گذاشته‌اند بخرد اما اگر شما واقعا توان پرداخت ۵۴۹۹ دلار (تقریبا بیش از ده میلیون تومان) برای آن را دارید شرکت Gold & Co چندتایی برای فروش دارد.

این تبلت طلایی از مدل ۶۴ گیگابایتی WiFi 4G نیو آی‌پد شرکت اپل است و البته این شرکت اعلام کرده که دستگاه‌های طلایی دیگری همچون آیفون طلایی و بلک‌بری طلایی نیز تولید خواهد کرد.

درآمد حاصل از فروش اولین دستگاه از این آی‌پدهای طلایی که تنها در فروشگاه‌های دبی، لندن و هنگ‌کنگ عرضه خواهند شد، صرف امور خیریه خواهد شد و البته ما امیدواریم که جیب‌های شما آنقدر پر پول باشد که حداقل بتوانید به خریدن آن فکر کنید.

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» به سلامتی مادری که خمیده ترین ایستاده دنیاست..!




سلامتی اون مادر پیری که تو خونه سالمندان نشسته

و برای یک عروسک به یاد جووونی هاش که برای بچه هاش داستان میگفت ،

داستان میگه و چشم انتظار اومدن بچه هاش هستش ....

ولی اونا نمیانو باز هم میگیره میخوابه به امید فردا






تقدیم به همه دوستانی که مثل من مادرشون فوت کرده

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» دانشگاهی که آب آشامیدنی ندارد

جمعی از دانشجویان دانشگاه سراسری گرمسار اعتراض خود را نسبت به وضعیت رفاهی این دانشگاه اعلام کردند براساس اعلام این دانشجویان، این دانشگاه در نیمسال دوم سال ۹۰ در رشته های معماری، عمران، نفت و صنایع به صورت تکمیل ظرفیت اقدام به پذیرش دانشجو کرده است اما علیرغم اینکه یک دانشگاه جامع به شمار می آید، فاقد امکانات آموزشی و رفاهی کافی است.

به گفته این دانشجویان، در اطلاعیه سازمان سنجش نیز هیچ اشاره ای به تازه تاسیس بودن دانشگاه و نبود امکانات نشده و تنها به عنوان دانشگاه جامع گرمسار اکتفا شده است.

کلاس های درس دانشگاه در ساختمان اداره منابع آب گرمسار
دانشجویان دانشگاه سراسری گرمسار اعلام کرده اند در زمان مراجعه به دانشگاه، متوجه شدیم قسمتی از ساختمان منابع آب شهر را به عنوان دانشگاه در اختیار دانشجویان قرار داده‌اند و کلاس ها در قسمت کوچکی از اداره آب و فاضلاب شهر گرمسار برگزار می شود.

دانشگاه آب آشامیدنی ندارد

دانشجویان معترض همچنین اظهار داشته اند که ساختمان اداری دانشگاه تنها یک کارمند دارد، دانشجویان به اینترنت دسترسی ندارند، از یک سرویس بهداشتی ۱۲۰ دانشجو و کارمند منابع آب استفاده می کنند، دانشگاه آزمایشگاه ندارد، کارگاهی برای دانشجویان نفت و فنی برگزار نمی شود و دفتر دانشگاه کامپیوتر و چاپگر برای انجام امور اداری ندارد.

نبود آب آشامیدنی در این دانشگاه نیز یکی دیگر از مشکلات این دانشجویان عنوان شده است.

پاسخ مسئولان دانشگاه گرمسار

رئیس دانشگاه گرمسار در زمینه مشکلاتی که دانشجویان دانشگاه به آنها اشاره کرده اند، در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: مسئولان دانشگاه به صورت شبانه روز در حال تلاش هستند.

وی با تأیید اینکه امکانات دانشگاه با توجه به جدیدالتاسیس بودن آن محدود است، گفت: البته از طرفی اطلاعات دانشجویان نیز ناقص است. برخی از دانشجویان بعد از مراجعه به وزات علوم، عنوان کرده اند که اینجا اصلا دانشگاه نیست، به آنها گفتم به جای مراجعه به وزارت علوم به خود من مراجعه می کردید تا مجوز دانشگاه، نامه استانداری و فرمانداری مبنی بر دانشگاه بودن واحد گرمسار را نشانتان دهم.

رئیس دانشگاه گرمسار اضافه کرد: عمده مشکلی که دانشجویان با آن مواجه بوده و پیگیری می کنند، غذا و محل سکونت است ما مدتی برای دانشجویان غذا تدارک دیدم از خودمان هم هزینه کردیم و سعیمان این بود که مشکلات را حل کنیم تا دانشگاه روز به روز در وضعیت بهتری قرار گیرد.

من هم که رئیس دانشگاهم بعضی چیزها را ندارم

مجیدجعفر تفرشی درباره اینکه چرا دانشگاه آب آشامیدنی ندارد، افزود: بعضی چیزها را من هم که رئیس دانشگاه هستم ندارم، طبیعی است دانشگاه تازه تاسیس است و بودجه‌ای نداشته، تا کنون کلاس‌های درس را هم از اعتبارات خود برگزار کرده ایم. ولی اکنون بودجه تزریق شده و سعی ما این است که مشکلات را حل کنیم آب آشامیدنی و فیلتر هم خریداری می کنیم.

دانشجویان به مرحله استفاده از آزمایشگاه نرسیده اند

رئیس دانشگاه گرمسار درپاسخ به این سوال که دانشجویان نسبت به نداشتن اینترنت، سرویس بهداشتی و آزمایشگاه انتقاد دارند، گفت: دانشجویان آزمایشگاه می خواهند چه‌کار کنند؟ دانشجویان هنوز به مرحله استفاده از آزمایشگاه نرسیده اند.

پاسخ مشکلات پیش آمده را از نماینده قبلی گرمسار بپرسید

وی در پاسخ به این سوال که چرا دانشگاهی که هیچ امکاناتی ندارد نسبت به پذیرش دانشجو اقدام کرده و در اطلاعیه سنجش به نبود امکانت اشاره نشده است، گفت: چرایی این مساله را از نماینده قبلی شهر گرمسار بپرسید.

تفرشی درباره حل مشکلات دانشگاه گفت: ابتدا مشکل کمبود فضای آموزشی و سپس مشکل اسکان را حل خواهیم کرد و پس از آن تهیه غذای ارزان تر برای دانشجویان است و در مجموع مشکلات را یکی، یکی رفع می کنیم.

ظرف دو سه هفته آینده مشکلات حل می شود

کیانی - مسئول امور آموزشی و دانشجویی دانشگاه گرمسار هم در این باره گفت: ما که نمی گوییم دانشگاه مشکل ندارد، هر دانشگاه جدید التاسیسی دارای مشکل است.

وی ادامه داد: چون دانشگاه بلافاصله پس از اخذ مجوز نسبت به جذب دانشجو اقدام کرده است، دانشجویان با کم و کاستی هایی مواجه شدند و ما اکنون مشغول حل مشکلات هستیم.

مسئول امور آموزشی و دانشجویی دانشگاه گرمسار افزود: دانشگاه سمنان و فرمانداری تعهداتی به دانشگاه داشتند که ۵۰ درصد آن محقق شده و ۵۰ درصد هم، ظرف دو سه هفته آینده محقق شده و مشکلات حل می شود.

وی با تأیید اینکه کلاسهای درس دانشگاه گرمسار در ساختمان منابع آب این شهر برگزار می شود، گفت: بحث زمین مطرح است و در حال حاضر با مسکن و شهرسازی در حال مذاکره هستیم که زمینی به دانشگاه تعلق گیرد از سوی دیگر جلسه ای نیز با حضور مسئولان شهر برگزار شده که ساختمان منابع آب به دانشگاه اختصاص یابد.

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» جمعه بازار 11

جمعه بازار اين هفته به دليل مشكل آپلود عكس، شنبه منتشر شد! دروغ چرا! ما تمام ديروز صبح تا عصر را در آشپزخانه بوديم و از عصر تا نصفه شب هم در تلاش بيهوده برای آپلود عكس! 

 ۱ـ كاپ كيك موكا كه از نظر خودم خيلی عالی شده بود ولی چون اهالی خانه طعم نسكافه را دوست نداشتند و استقبال سردی بعمل آوردند و توی ذوق‌مان خورد، امروز همه‌اش را بار كرديم آورديم محل كارمان تا لااقل از طرف همكارها تشويق بشويم.  

كاپ كيك موكا

۲ـ چون مقدار موادش از قالب ۱۲تايی كاپ كيك‌ام بيشتر شد، بقيه‌اش را در قالب مستطيلی ريختم كه بافت خيلی ابری و نرم وسط كيك اينجا بهتر ديده می‌شه.تشويق كنيد! 

كاپ كيك مستطيلي !

۳- گلدان تراريوم كه نگران نگهداريش هستم شديدن!    

تراريوم

۴- اهالی خانه تا ديدند چند تا كفشدوزك داخل گلدان گذاشتم، رفتند هر چه چهارپا داشتند آوردند اينجا برای پروار كردن!   

گوسپند

۵- باز هم مرام اسكاچ ظرفشويی! كه نرخ تورم سال آينده‌اش را از ۳۸۰۰ به ۴۹۰۰ تومن از حالا معلوم كرده و من از كل اجناسی كه قرار است متورم و يا قحطی شوند، چند تا اسكاچ خريدم و انبار كردم كه بی‌اسكاچ نمانيم!  

اسكاچ

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» جایزه ملی کیفیت

آن روزهایی که بهانه‌گیر می‌شدم و طلبکار از زندگی، آن روزهایی که در دنیای مجازی کمرنگ می‌شدم و به قول دوستان وجدان کاری‌ام بیدار می‌شد، آن روزهایی که دخترک بهانه‌ی نبودن مرا می‌گرفت، آن روزهایی که برای دیدار و ارتباط با دوستانم وقت نمی‌گذاشتم و آنها باز هم بهترین دوستان من ماندند، آن روزهایی که شازده، نبودنم را تاب می‌آورد و یا تا دیروقت کنارم می‌نشست و نسبت به کارم کنجکاوی نشان می‌داد، آن روزهایی که در برقراری حداقل ارتباط کامنتی با دوستان مجازی هم فرصت نداشتم، آن روزهایی که آقای خانه صبوری می‌کرد برای کج‌خلقی‌هایم، آن روزهایی که فرصت نداشتم محبت شما را پاسخ بدهم، همه‌ی آن روزها و همه‌ی آن خستگی‌ها امروز با موفقیت سازمان ما و دریافت جایزه ملی کیفیت در سطح اشتهار یک ستاره جبران شد. برایم مهم نیست اگر تقدیر یا پاداشی در کار نباشد. یا حتی اگر زحمات گروه کاری‌مان نادیده گرفته شود. این خانه بزرگ و خانواده چند میلیونی برایم قابل ترحم است. آرامشی که از احساس رضایت درونی‌ام حاصل می‌شود با هیچ مبلغی قابل خریدن نیست...

بابت صبوری همه دوستانم سپاسگزارم

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» خرید عید 91

امروز رفته بودم خرید (با فتحه روی "ی" بخوانید). برخلاف خیلی ها که خرید عید را بچگی کردن می دانند و دوست ندارند لباس نو بپوشند یا حداقل ادعایش را دارند فقط ! من اما اعتراف می کنم که دوست دارم بچگی کنم و چند تکه چیز نو بخرم. دوست دارم حداقل یک روسری و یکی دو تکه لباس برای خانه و یک جفت دمپایی روفرشی و مقداری خنزر و پنزر بگیرم. دوست دارم هر روز به بهانه خریدِ یکی از این تکه ها بروم بازار و لابلای جمعیت قدم بزنم. امروز رفته بودم فروشگاه تی تی برای خرید یک روسری ابریشمی بادمجانی رنگ (بگذریم که با نور داخل فروشگاه بادمجانی بود و الان بنفش!) بعد، داخل فروشگاه خیره شده بودم به تل های دخترانه ی زیبایی که یکی شان دو تا گل بزرگ سوسنی کنارش داشت، به گوشواره های تا به تای رنگی، به شال هایی که آویزهای شیشه ای داشت، و آن روزی را به خاطر آوردم که ۱۶ ـ۱۷ ساله بودم و با مادرم رفته بودیم برای خرید عید. مانتوی ساده و بلند و شلوار سرمه ای پارچه ای، روسری و کفش مشکی پوشیده بودم و از تمام چیزهایی که آن روزها به اسم پانکی مد شده بود مثل روسری های دورنگ و شلوارهای کوتاه و جورابهای رنگارنگ و گوشواره های بزرگ قرمز و ...، فقط یک جفت جوراب زرد رنگ پوشیده بودم. آن روز یک زن چادری ب ... سر چهارراه نادری بابت دیده شدن گوشه ای از جوراب زرد رنگ از داخل کفش، جلویمان را گرفت و کار داشت به جاهای باریک کشیده می شد که مادرم علی رغم آرام بودن و نجابت بیش از حدش چنان زنک را شست و چلاندش که چنین واکنشی را از مادرم هیچوقت ندیده بودم و باورم نمی شد. ولی به هر حال ترسی که از آن روز در دلم افتاد و همینطور بعدها سر تمام چهارراه های دیگر و جلوی درب دانشگاه و ورودی خوابگاه و ... و ترس از پوشیدن جین و کفش کتانی و رنگهای شاد، باعث شد تا امروز جلوی تل های دخترانه و گوشواره های رنگی و تا به تا میخکوب شوم. باعث شد تا هنوز هم موقع پوشیدن شلوار جین هر بار آن ترس چند ساله خودش را نمایان کند. در مورد خانمهایی که به نظر می رسد زیادی جوانتر از سن شان لباس پوشیده اند، هیچوقت زود قضاوت نکنید. این واکنشی ست به محرومیت های دوران جوانی. ۶۰ ساله های ما ۳۰ سال قبل، فقط ۳۰ سال سن داشتند،۵۰ ساله هایمان ۲۰ ساله و ماها ۱۴ - ۱۵ ساله بودیم ...

هنوز هم دارم به آن تل با گلهای سوسنی فکر می کنم که چه هارمونی زیبایی می توانست با این روسری بنفش داشته باشد و آن مانتوی سرخابی، سفید و کفش های گلدار صورتی و کوله پشتی قرمز و شلوار جین لیمویی و ... که دیگر هیچکدام مناسب سن من نیستند ...

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» باز هم چمدان سه نفره

آخر سال نزديك است... باز هم دارم برای گذراندن تعطیلات عید زودتر از موقع، چمدان می‌بندم... باز هم سمت چپ چمدان لباسهای خودم، قسمت وسط لباس‌های دخترك و سمت راست لباس‌های شازده را تا می‌كنم و می‌گذارم... باز هم تعطيلات ما ۱۴ روزه‌ست و امسال با دو روز مرخصی به حدود ۲۰ روز هم می‌رسد... باز هم آقای خانه ۴ ـ ۵ روز از هفته‌ی دوم فروردين را تعطيلی دارند كه آن هم می‌دانم با تماس‌های مكرر از محل كارش و به نوعی با دوركاری، خراب می‌شود... باز هم من و بچه‌ها می‌خواهيم با هم برویم به زادگاهم... باز هم شروع سال جديد و تعطیلات را با هم نیستیم... باز هم آقای خانه دارد طول سه و نیم متری اتاق را قدم می‌زند و مكالمات هر سال بين‌مان تكرار می‌شود... می‌گويد: بمانيد همين‌جا تا هفته دوم با هم برويم سمت غرب... می‌گويم: در اين صورت بايد ۱۵ روز را بيهوده در خانه بمانيم. من درسال فقط همين يك تعطيلی طولانی را دارم. می‌گويد: ارزش با هم بودن را دارد... می‌گويم: چه با هم بودنی؟! اينجا كه صبح تا شب سر كاری، آنجا هم بيايم كه چه! تو می‌روي قاطی جمع‌های مردانه و من باید تلاش کنم تا يكی دو كلمه‌ای از صحبت‌های جمع زنانه را متوجه بشوم و لبخند بزنم تا نگويند آداب معاشرت بلد نيست... می‌گويد: آنجا برويد كه چه! فك و فاميل‌ات يا مسافرت می‌روند يا آنقدر سرشان با مهمان‌‌بازی‌های خودشان شلوغ است كه همه‌اش بايد بنشينيد خانه‌ی خواهرت... می‌گويم: لااقل آنجا راحتيم و مجبور به رعايت خيلی چيزها نيستم. بچه‌ها هم آزادترند... از پنجره بیرون را نگاه می‌کند و می‌گويد: اين بار ديگر قول می‌دهم به جای ديدوبازديد و مهمانی رفتن برويم بگرديم و ديدنی‌های آنجا را ببينيم... می‌گويم: هر بار همين قول را دادی و نشده... می‌گوید: وقتی می‌رويد، از لحظه‌ای که در طیاره می‌نشینید تا برسيد و پایتان را روی زمین بگذارید چند بار می‌میرم و زنده می‌شوم... دیگر چیزی نمی‌گویم و برای چند لحظه از تا کردن لباس‌ها دست می‌کشم... می‌گوید: پس خودم پنجشنبه شب با ماشین می‌برم‌تان و فردا صبح‌اش برمی‌گردم... می‌گویم: وقتی قرار باشد تو هفتصد هشتصد كيلومتر راه را تنهایی و خسته و خواب آلود رانندگی کنی، من هم تا برسی تهران چند بار می‌میرم و زنده می‌شوم... دیگر چیزی نمی‌گوید...

حالا هر دو ساكتيم... من لباس‌ها را تا می‌كنم و به تبعات مثبت و منفی ازدواج‌های غير همشهری فكر می‌كنم... او دخترك را محكم در بغل فشرده و می‌بوسد...

پ.ن مهم(ساعت ۱۹)ـ این اس ام اس دقایقی پیش برای ما رسید: " آقای ج نظر به تمکن مالی لطفا جهت انصراف از دریافت یارانه به سامانه refahi.ir مراجعه کنید سازمان هدفمندسازی یارانه ها" تمکن؟!تمکن ماااااالی؟!! من که فکر می کنم کسی خواسته شوخی کنه ولی اگر برای شما هم اومده بگین تا خانواده ای نگرانیش بجا باشه !

پ.ن (۲۳ اسفند) ـ ما كه امشب آتیش مي‌سوزونيم  تا رسوم را به نسل بعد انتقال بديم!

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» خداحافظی به عبارتی دیگر

خداحافظی را اصلن دوست ندارم، نه به این دلیل که چون خداحافظی‌ست و رفتن! بلكه به این خاطر كه خداحافظی می‌طلبد تا واژه‌ها از جنس احساس باشد و یک نيروی ناشناخته درونی دارم كه از صبح تا شب بيكار نشسته و به هیچ دردی نمی‌خورد جز اینکه به محض شنيدن يا گفتن حرف‌هايی از جنس احساس، مرا مسخره كند! راستش من هم نمی‌خواهم زياد بهانه دستش بدهم...

خيلی دلم می‌خواست خداحافظی‌ام حالا که از جنس احساس نيست لااقل از جنس آرامش باشد ولی هر چقدر هم برای انجام كارهای پايان سال عجله كنم مثلن ۵ ام اسفند خانه تكانی‌ام تمام شده باشد، تا دهم رخت و لباس بچه‌ها و چند تايی هديه خريده باشم، از سحر جون وقت قبلی گرفته باشم، از چند روز قبل از سفر چمدان ببندم و حتی خط تای روسری‌ بنفش‌‌ام را اتو كرده باشم،... باز هم اداره برايم خواب‌هايی می‌بيند كه بايد بدوم... همه تست‌هایی که فقط سالی یک بار باید انجام شود را نگه‌داشته‌اند برای اين هفته، هر چه فاكتور بوده كه باید سند بزنم را امروز تحويلم ‌داده‌اند، آمار و كپی سوابق يك سال گذشته را برای تهيه گزارش آخر سال از من می‌خواهند، نامه‌هايی كه هميشه جلوی چشمم بوده همين امروز گم شده‌اند، آشنايی كه قول بليط هواپيما داده بود را پيدا نمی‌كنم، بايد دنبال آشنايی كه قول بليط قطار داده بدوم، ماشينم در دو هفته گذشته يك‌‌ روز در ميان مرا وسط خيابان جا گذاشته و رفته نمايندگی، می‌گويند به نفع‌ات است اين طرف سال بفروشی‌اش و بايد برای آن هم بدوم، ديروز معلم‌ها با ايما و اشاره به بچه‌ها تفهيم كرده‌اند كه نروند مدرسه و مدارس از ديروز تعطيل شده، فردا بايد دنبال گرفتن پيك نوروزی هم بدوم، يك جعبه ۶ - ۷ تايی مرغ زربال يخ‌زده داده‌اند دست‌مان كه بايد بروم خرد كنم و در فريزر جاسازی كنم، اگر بشود، با پختن و فريز كردن دو سه نوع خورش دلسوزی‌ام را نسبت به تنهايی آقای خانه نشان بدهم، چند تا هديه كوچك برای تعدادی از كاركنان خدماتی اداره بگيرم، از وسوسه خريد مودم وايمكس ايرانسل كه فقط تا فردا تخفيف ۵۰ درصدی دارد نمی‌توانم بگذرم، بدترين قسمت‌اش اينكه در محل كارمان رسم است بايد با چند نفر حضورن خداحافظی بكنم، ...

خيلی دوست داشتم با آرامش به تك‌تك دوستانم سر می‌زدم و با كامنت حضوری خداحافظی می‌كردم ولی با اين دويدن‌ها مگر می‌شود! ديدار مجدد باشد برای وقتی كه كليد اتاق كارم را پرت كنم روی پيشخوان نگهبانی، دست بچه‌ها و دسته‌ی چمدان را بگيرم، بروم، به مقصد برسم، يك نفس راحت بكشم، و در اولين جايی كه بشود با مودم وايمكس به نت متصل شد دوباره اينجا باشم... فعلن خداحافظ   

عیدی

این هم اولین و به احتمال زیاد آخرین هدیه‌ای که امسال از طرف مدیر شرکتی که گاهی با آنها همکاری می‌کنم به عنوان عیدی گرفتم. به احتمال زیاد ادکلن باید باشه ! 

پ.ن ـ درست حدس زده بودم: GIVENCHY بود 

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» دوستان حقیقی

از دکتر شریعتی در کتاب کویر (به گمانم) تعریفی به خاطر دارم در مورد دوستی های واقعی که مضمون اش این بود: دوستی وقتی حقیقی باشد و عمیق، و مبتنی بر درک و شناخت متقابل، آنوقت بعد زمانی و مکانی کوچکترین فاصله ای بین آن دوستی ایجاد نمی کند. نشانه ی حقیقی بودن دوستی این است که دو دوست حتی اگر بعد از ده سال همدیگر را ببینند، آنقدر حرف برای گفتن دارند که گذشت زمان را احساس نمی کنند و وقت کم می آورند ولی آنهایی که به یک رابطه نه چندان عمیق اسم دوستی می گذارند، به جز وضع هوا حرف دیگری برای گفتن ندارند و زمان برایشان نمی گذرد ...

امروز صبح می گفتم قرار است دو تا از دوستان مجازی ام، پردیس و دفتر ابدی را ملاقات کنم ولی الان اعتراف می کنم امروز بعدازظهر دو تا از حقیقی ترین دوستانم لیلای عزیز و نوری نازنین به همراه دخترکش رهای دوست داشتنی را ملاقات کردم چون در این ملاقات تمام نشانه های یک دوستی واقعی را با تمام وجود درک کردم... چرا که بعد از گذاشتن قرار ملاقات، از صبح بین دو حس هیجان و خوشحالی معلق و روی هوا بودم... چون موقع حاضر شدن دستپاچه بودم... چون خط چشم ام را زیگزاکی کشیدم... چون زودتر از ساعت مقرر رسیدم... چون میز روبروی در کافی شاپ را انتخاب کردم تا حتی یک لحظه از این دیدار هیجان انگیز را از دست نداده باشم... چون علی رغم همراه نداشتن عینکم به دلیل دستپاچگی، توانستم دوستانم را از دور درست تشخیص بدهم(البته بگذریم که در محیط رمانتیک و دنج کافی شاپ فنجون که مشتری هایش از رده سنی و گروه خاصی بودند، خیلی هم هنر نکردم که دوستانم را با کالسکه بچه درست تشخیص دادم!)... چون صمیمیت زیادی در اولین لحظه دیدار موقع دست دادن و روبوسی کردن احساس کردم... چون بعد مکانی بی معنی بود در این رابطه... چون خیلی خیلی وقت کم آوردیم برای حرف زدن... چون یک دنیا حرف ناگفته و یک دنیا حرف ناتمام روی دستم ماند... چون به شیطنت های دخترکم اهمیتی نمی دادم تا تمام زمان مال خودمان باشد... چون دل نمی کندم موقع خداحافظی... چون الان مثل تشنه ای هستم که فقط توانسته یک قطره آب گوارا نوشیده باشد... چون..........

بله! امروز سعادت این را داشتم که دوستان حقیقی ام  را ملاقات کنم با همان ویژگی هایی که از پشت این صفحات مجازی شناخته بودم و انتظار داشتم.

لیلای عزیز که بدون اشتیاق و هماهنگی او این ملاقات هرگز عملی نمی شد صمیمی، راحت، خوش برخورد، خوش صحبت، شوخ، آداب دان، روشنفکر، دلسوز، پرانرژی، مهمان نواز،.... که میزبان چنین دیدار خاطره انگیزی بود. 

نوری عزیز که با آن همه کار و زندگی و بر هم خوردن آرامش دخترکش باز هم خودش را به این قرار رساند هم صمیمی، خوش برخورد، مهربان، زودآشنا، دوست داشتنی و شیرین، صبور، متواضع، روشنفکر، آرام،.... و کم حرف تر از ما(شایدم فرصت پیدا نمی کرد!) کتاب شازده کوچولو با دست خط زیبای او بهترین یادگاری برای من خواهد بود.          

می دانم چقدر زمان(حتی یک دقیقه اش) در این روزهای پایانی سال برای همه ارزش دارد و می دانم همه این روزها چقدر کار دارند برای رسیدن به تحویل سال نو. پست روزانه لیلای عزیز و آخرین پست نوری عزیز بهترین دلیل برای این ادعاست. و من از هر دوی این عزیزان بی نهایت ممنونم که این زمان و این فرصت با ارزش را فراهم کردند تا در آستانه ی بهار یکی از زیباترین و خاطره انگیزترین اتفاقات زندگی ام را تجربه کنم... (در ضمن از سایر دوستان هم یاد کردیم)

لیلای عزیز شرح این ملاقات را به قلم زیبای خودش نوشته (آپ کردن یک پست طولانی آن هم در این روزانه هایی که او دارد یکی دیگر از نشانه های یک دوستی واقعی ست).فقط حیفم آمد این مطلب را که از نظر خودم یک نشانه است را نگفته باشم : چون فرصتم کم بود و همین امروز را مشهد بودم، با صمیمی ترین دوستم شهره قرار گذاشته بودم که شب بعد از این ملاقات به دیدن اش بروم از طرفی کافی شاپ فنجون را لیلا برای محل ملاقات انتخاب کرده بود که در نزدیکی محل زندگی دوستم بود(بدون آنکه اطلاعی از مهمانی رفتن من داشته باشد). وقتی قدم زنان می رفتیم تا لیلا به محل پارک ماشین اش برسد و من دنبال پیدا کردن آدرس خانه ی شهره بودم، دیدم لیلا ماشین اش را درست روبروی خانه ی شهره پارک کرده ...       

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» باران بهاري

باران بهاري صبح امروز، بهترين بهانه بود تا دل به خيابان‌هاي شهر كودكي‌ام بزنم و از آخرين فرصت باقيمانده كه دو روز بيشتر نيست براي تازه كردن خاطراتي كه روي آنها گرد فراموشي نشسته است، استفاده كنم. گوشي همراهم را خاموش كردم تا مجبور نباشم براي ديدارهاي اجباري و از سر تكليف خودم را با عجله به خانه خواهرم برسانم. تمام خيابان‌هاي شهر، تا آنجايي كه ديگر بن بست مي‌شود را با آژانس در اختيار گشتم. بعضي از خيابانها و كوچه ها را اما بايد پياده مي رفتم چون در هر قدم‌اش خاطره اي برايم زنده مي‌شد... باران هنوز بي وقفه مي بارد و من در سكوت يك كافي نت که اسمش بهار است و روي در ورودي آن نوشته شده ورود آقايان ممنوع، با يك حس غريب شبيه دلتنگي مي نويسم و منتظرم تا باران كمي مجال بدهد... هنوز يك كوچه‌ي ديگر را بايد راه بروم...

نشانه‌هايي مثل ديدارهاي غير منتظره ي كساني كه سالهاست مشتاق ديدارشان بودم و نشانه هاي ديگر در سال جديد چند روزي ست فكرم را در مورد نوشتن از موضوع "وصيت" مشغول كرده ولي نمي‌خواستم اولين مطلبم در سال نو تلخ و بديُمن باشد. شايد اگر زندگي فرصتي داد مطلب بعدي‌ام اين موضوع باشد.

فرصت نشد سال نو را تبريك بگويم ولي براي همگي دوستانم سال خوبي را آرزو مي كنم...

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» یک جمله وصیت

نوروز امسال بسیار متفاوت بود. این تفاوت با دیدار دوستانم برای اولین بار در روزهای پایانی سال شروع شد و با دیدار غیر منتظره کسانی که از سالهای خیلی دور خبری ازشان نداشتم در تعطیلات نوروز ادامه داشت. دیدار کسانی که آخرین تصویر آنها در ذهنم مربوط به ۱۵ سال قبل و حتی بیشتر بود. دیداری اتفاقی و پاک شدن یک کدورت چندین و چند ساله از دل ها. آغاز یک ارتباط خویشاوندی فراموش شده، ملاقات تصادفی یکی از دوستان دبیرستانی، پیدا کردن دوستی از دوران ابتدایی که آخرین تصویر او در ذهن من دخترکی بود که کنار پنجره مینی بوس آبی رنگ سرویس دبستان پروین باد موهای بور و بلند او را پریشان می کرد و خیلی چیزهای دیگر ...

هم دیده ام، و هم بارها در مرثیه خوانی های سوگواری شنیده ام که از این دست اتفاقات درست قبل از مرگ افراد خیلی پیش آمده. دیدارهای غیر منتظره اتفاق افتاده، کدورت های کهنه از بین رفته، حلالیت طلبیده شده، ارتباطات فراموش شده با خویشان تازه شده و خیلی چیزهای دیگر، این بود که گمان کردم شاید موعد رفتن ام رسیده که این اتفاقات پشت سر هم در یک مدت کوتاه افتاد و همه با من آن قدر مهربان شده بودند... به هر حال من هم در کنار بچه هایم و بقیه مسافرها خودم را در پناه خدا جای دادم و هواپیمای ملخی ای تی آر ۷۲، راس ساعت ۱۰ و ۴۵ دقیقه صبح امروز با هر سه جفت چرخ اش روی باند فرودگاه مهرآباد نشست و من هنوز فرصت زندگی کردن دارم ...

ولی این فرصت هر چقدر هم که باشد از یک دقیقه تا ۵۰ سال دیگر به هر حال یک روز به پایان می رسد و من برخلاف وصیت های شفاهی گذشته که می خواستم خانه ی ابدی ام در غربت باشد، این بار می خواهم وصیت کنم خوابگاه ابدی ام در شهر کودکی ام باشد...

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» در باره‌ی وبلاگ

خيلی وقت است كه می‌خواهم در بخش در باره‌ی وبلاگ چيزهايی بنويسم ولی چون از طرفی دوست داشتم تمام آن مطالبی كه به نظرم لازم است بدون آنكه نكته‌ای از قلم بيفتد را بنويسم و از طرف ديگر می‌خواستم آنقدر خلاصه باشد تا در عرض ۶ سانتی‌متری كادر در باره‌ی وبلاگ جا بگيرد و طول آن حداكثر از ۱۰ سانت بيشتر نشود تا ستون آرشيو و پيوندهای وبلاگ و بقيه مخلفات نرود آن پايين‌های صفحه، تا امروز نشد كه نشد.

يك بار حتی به نظرم رسيد كه درباره‌ی وبلاگ را به صورت يك پست ثابت در بالای صفحه بنويسم ولی آن هم به دلم ننشست. باز فكر كردم در يك پست همه حرفهايم را بزنم و لينك‌اش را بگذارم در قسمت در باره‌ی وبلاگ ولی بعيد می‌دانم كسی به خودش زحمت باز كردن لينك را برای خواندن در باره‌ی وبلاگ بدهد...

امروز اما تصميم گرفتم خودم را محدود نكنم و بدون جمع‌بندی يا خلاصه كردن همينطور ديمی شروع كنم به نوشتن. از شماره‌ی ۱ شروع می‌كنم و انتهای آن را نمی‌بندم و هر مطلبی كه لازم به گفتن باشد را به تدريج با اضافه كردن يك شماره‌ی ديگر به آن می‌نويسم... تا آنجا و آن زمان كه بالاخره تمام بشود.... اگر طولانی شد،به قول اسکارلت بعدن یک فکری برایش خواهم کرد... 

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» کاش ...

یه پرستار استرالیایی بزرگ‌ترین حسرت‌های آدم‌های در حال مرگ رو جمع کرده و پنج حسرت رو که بین بیشتر آدم‌ها مشترک بوده منتشرکرده

اولین حسرت: کاش جرات‌اش رو داشتم اون جوری زندگی می‌کردم که می‌خواستم٬ نه اون جوری که دیگران ازم توقع داشتن
حسرت دوم: کاش این قدر سخت کار نمی‌کردم
حسرت سوم: کاش شجاعت‌اش رو داشتم که احساسات‌ام رو به صدای بلند بگم
حسرت چهارم: کاش رابطه‌هام رو با دوستام حفظ می‌کردم
حسرت پنجم: کاش شادتر می‌بودم

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» اس ام اس


امروز یه پشه مشاهده کردم تو اتاق. رفتم یه دماسنج آوردم نشستم جلوش نشونش دادم و باهاش منطقی بحث کردم که هنوز سرده هوا. اونم قبول کرد و رفت !







جا مانده است
               چیزی جایی
که هیچ گاه دیگر
                  هیچ چیز
جایش را پر نخواهد کرد
                      نه موهای سیاه و نه
                                          دندانهای سفید






هیچ وقت

هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد

امشب دلی کشیدم

شبیه نیمه سیبی

که به خاطر لرزش دستانم

در زیر آواری از رنگ ها

ناپدید ماند







من برای تنها نبودن

؛ آدمای زیادی دور و برم دارم ،

چیزی که ندارم کسیه

؛واسه باهم بودن .... !!!
 

 

 

 کاش دهخدا می دانست
 دلتنگی ...
 اشک ....
 فاصله ....
 بی وفایی....
 تعریفش فقط دو حرف است "تـــو"





آموخته ام که ؛دوستان خوب و واقعی، جواهرات گرانبهایی هستند كه به دست آوردن شان سخت و نگه داشتن شان سخت تر است







اگر شروع به قضاوت مردم کنید، وقتی برای دوست داشتن آنها نخواهید داشت.






پروردگارا: یاری ام کن، آنچه دانسته یا ندانسته میشکنم، دل نباشد








زندگی کاروانی است زودگذر ، خرابه ای ناپایدار ، تابلویی زیبا و فریب دهنده . می سوزد و می سوزاند و هیچ چیز در آن حقیقت نمی گیرد جز معرفت.






بگذارآدمها تا میتوانند سنگ باشند،« تو ازنژاد چشمه باش »
 

 

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» فلسفی sms

هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمیکند

رودخانه ها آب خود را مصرف نمیکنند

درختان میوه خود را نمی خورند

خورشید گرمای خود را استفاده نمیکند

ماه ، در ماه عسل شرکت نمیکند

گل ، عطرش را برای خود گسترش نمیدهد

نتیجه :

زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .

.

.

.

زنها هرگز نمیگویند تو را دوست دارم

ولی وقتی از تو پرسیدند مرا دوست داری

بدان که درون آنها جای گرفته ای . . .

.

.

.

سکه ها همیشه صدا دارند

اما اسکناس ها بی صدا

پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود

بیشتر آرام و بی صدا باشید . . .

.

.

.

سطر ها بسیار موثر هستند

چون به شما میفهمانند که :

۱٫ نظم و ترتیب همیشه در اولویت است

۲٫ سکوت معنی دار بهتر از کلمات بی معنی است . . .

.

.

.

هرگاه میخواهی بدانی که چقدر محبوب و غنی هستی

هرکز تعداد دوستان و اطرافیانت به حساب نمی آیند

فقط یک قطره اشک کافیست

تا ببینی چه تعداد دست برای پاک کردن اشک های تو می آید . . .

.

.

.

در مسابقه بین شیر و گوزن ، بسیاری از گوزن ها برنده میشوند

چون شیر برای غذا میدود و آهو برای زندگی

پس

” هدف مهم تر از نیاز است “

.

.

.

یک جمله فوق العاده ، که در هر ایستگاه اتوبوس ژاپنی نوشته شده است

اتوبوس متوقف خواهد شد ، اما شما پیاده روی به سمت هدف را ادامه دهید . . .

.

.

.

جمله “به تو افتخار می کنم”

همان قدر به مردان انرژی می دهد که جمله “دوستت دارم” به زنان . . .

.

.

.

من نمی‌گویم که ١٠٠٠ شکست خورده‌ام.

من می‌گویم فهمیده‌ام ١٠٠٠ راه وجود دارد که می‌تواند باعث شکست شود . . .

(توماس ادیسون)

.

.

.

این روزها همه ترس از دست دادن آبروی خود دارند

اما به سادگی آبروی دیگران را می برند . . .

.

.

.

وقتی در وضعیت خوبی هستید ، یک اشتباه را یک جک در نظر میگیرید

اما زمانی که در وضعیت بدی قرار دارید ، حتی از یک جوک ناراحت میشوید و اشتباه میپندارید . . .

.

.

.

مواظب کلماتی که در صحبت استفاده میکنید باشید

آنها شاید شما را ببخشند ، اما هرگز فراموش نمیکنند . . .

.

.

.

از گوش دادن به سخنان دشمنانتان غافل نباشید

آنها اشتباهات شما را به خوبی بیان میکنند !

(شکسپیر)

.

.

.

مهم ترین زمان برای نگه داشتن خلق و خوی ما

وقتی است که طرف مقابل ، آن را از دست داده . . .

.

.

.

به منظور موفقیت

تمایل شما برای رسیدن به موفقیت ، باید بیشتر از ترس از شکست باشد . . .

.

.

.

اگر شما برای انجام کاری که باید انجام بدهید ، راهی پیدا کردید

آن را انجام خواهید داد

در غیر این صورت ، یک بهانه برای انجام ندادن پیدا کردید . . .

.

.

.

“مدارا”

بالاترین درجه قدرت

و

“میل به انتقام”

اولین نشانه ضعف است . . .

.

.

.

طوطی صحبت میکند ، اما اسیر قفس است

اما عقاب سکوت میکند و دارای اراده پرواز . . .

.

.

.

ما در زندگی آسایش را با کسانی داریم که با موافق هستند

اما

زمانی رشد میکنیم با کسانی که با ما اختلاف نظر دارند . . .

.

.

.

اگر شما یک سیب بد طعم را خورده باشید

میتوانید طعم یک سیب خوب را درک کنید

پس ، از تلخی های زندگی درس بگیرید تا بتوانید آن را درک کنید

.

.

.

چیز هایی که از دست داده ای را به حساب نیاور

چون گذشته هرگز برنمیگردد

اما گاهی اوقات ، آینده میتواند چیزهایی که از دست داده ای را برگرداند

به آن فکر کن . . .

.

.

.

آدم وقتی فقیر میشه خوبیهاشم حقیر میشه

اما کسی که زور داره یا زر داره ، حقارت هاش هنر میشه

(دکتر علی شریعتی)

.

.

.

اگر رنجی نمی بردیم

هرگزمهربان بودن را نمی آموختیم . . .

.

.

.

چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند

بواسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند  . . .

.

.

.

دیشب که نمیدانستم برای کدام یک از درد هایم گریه کنم کلی خندیدم  . . .

(صادق هدایت)

.

.

.

به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید !

زیرا اینها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید . . .

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» پیامک عاشقانه فلسفی جدید

ارزش پدر پس از مرگش معلوم میشود و ارزش نمک پس از تمام شدن . . .

(عبری)

.

.

.

همه روزه هزاران سیب در اطراف ما به زمین می افتد

اما آنچه وجود ندارد ، دیدگاه نیوتن است . . .

.

.

.

پیامک فلسفی ۹۱

عشق مانند یک ساعت شنی است که هرچه در مغز است به درون قلب می ریزد . . .

.

.

.

بغض هایت را برای خودت نگه دار

گاهی سبک نشوی ، سنگین تری . . .

.

.

.

جملات زیبای فلسفی

برای اشتباه کردن انسان باشید

و برای بخشیدن خدا . . .

.

.

.

سیاه پوستی که دلش سفید است

از سفید پوستی که دلش سیاه است ، روسفیدتر است . . .

.

.

.

جملات بزرگان

مترسک ، عروسک زشتی است که از مزرعه مراقبت میکند

و آدمی مترسک زیبایی است که جهان را می ترساند . . .

.

.

.

سخنان قصار بزرگان

برای یک زن بیست سال طول می کشد تا از پسرش مردی بسازد

اما یک زن دیگر ظرف بیست دقیقه او را خر می کند !

(هلن رولند)

.

.

.

جدیدترین اس ام اس های فلسفی ۹۱

کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم  . . .

.

.

.

اس ام اس و پبامک فلسفی ۹۱

شهریاری که نداند شب مردمانش چگونه به صبح میرسد

گورکَن گمنامی است ، که دل به دَفن دانایی بسته است . . .

.

.

.

جایی که ازدواج بدون عشق باشد حتماً عشق بدون ازدواج نیز خواهد بود . . .

.

.

.

بهترین جملات آموزنده

گاهی اوقات  برای فرار از تمامی کلیشه ها

 انقدر بر خلاف جهت حرکت می کنیم

 که خود کلیشه می شویم . . .

.

.

.

جملات کوتاه پند آموز

اگر بدانید مردم چقدر به ندرت فکر می کنند

هیچ گاه ازینکه درباره ی شما چه فکر می کنند

نگران نمی شوید . . .

.

.

.

عمری را تلف کردم تا بفهمم فهمیدن همه چیز لازم نیست . . .

(رنه کوتی)

.

.

.

جدیدترین اس ام اس های آموزنده

تلخ ترین دارویی که در تاریخ بشریت شناخته شده

“صبوری” است . . .

.

.

.

برای شاد بودن تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز داریم . . .

.

.

.

سیــنه ای که خالی از یاد خدا باشد ، مانند محکمه ای است که قاضی در آن وجود ندارد

(روسو)

.

.

.

و چه لذتی است در تنهایی

باور نداری ؟

 از خدا بپرس . . .

.

.

.

بعضی از آدم ها ، کلا آزار دهنده اند

وقتی هستند با بودنشان

و وقتی هم نیستند ، با نبودنشان تو را می آزارند . . .

.

.

.

بزرگ‌ترین دستاوردها

نصیب کسانی می‌شود که

به یک آغاز کوچک ، راضی بوده‌اند . . .

.

.

.

تو نامحدودی

پس نامحدود ببین و نامحدود بیندیش

توان تو محدود به حدودی است که خود ساخته ای . . .

.

.

.

ما را ز برای خود نمیخواهد کـَس ، ما را همه از برای خود میخواهند . . .

.

.

.

دوستان دو گونه اند :

یکی آنان که همیشه شما را می خندانند و از ایشان خیری نخواهید دید

دیگر آنان که عیب شما را می گویند و شما را به اندیشه وا می دارند

قدر ایشان را بدانید . . .

.

.

.

ما سه چهارم از اصالت وجودی خود را

به قیمت شبیه شدن به دیگران از دست می دهیم . . .

.

.

.

 آنکس که نتواند در حلقۀ شادی و نشاط دیگران به صورت یکی از افراد در آید

یا مغرور است یا ریاکار و یا در قید تشریفات . . .

(لاواتر)

.

.

.

گنجی که در اعماق نامحدود شما حبس شده است

در لحظه ای که خود نمی دانید کشف خواهد شد  . . .

(جبران خلیل جبران)

.

.

.

وقتی انسان آنقدر ثروتمند شد که بتواند هر چه دلش می خواهد بخرد

می بیند معده اش بیمار است و همه چیز را هضم نمی کند . . .

(شاتو بریان)

.

.

.

اگر روزگاری شأن و مقامت پائین آمد نا امید مشو

زیرا آفتاب هر روز هنگام غروب پائین میرود تا بامداد روز دیگر بالا بیاید . . .

(افلطون)

.

.

.

بهترین کار این است که مشکلاتتان را برای مردم تعریف نکنید.

نیمی از آن‌ها علاقه‌ای به شنیدنش ندارند

و نیمی دیگر هم از شنیدن آن خوشحال می‌شوند . . .

.

.

.

مگر نه چیزی که امروز در تسلط توست ناچار روزی از دست تو خواهد رفت ؟

پس ، اکنون از ثروت خویش ببخش و بگذار فصل عطا یکی از فصلهای درخشان زندگی تو باشد .

(جبران خلیل جبران)

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» اس ام اس عاشقانه


خوشحالم که ساعتها را جلو کشیده اند

حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی !









عطرهای خوب ، شیشه خالی شان هم بعد سال ها هنوز عطر می دهد

درست مثل جای خالی تو . . .









پیانیست نیستم

خوب می نوازد انگشتانم اما

اگر بر تن تو

نوازشگر شوند . . .







در انتظار تو

کاسه ی صبر که هیچ

صبر کاسه هم لبریز شد . . . !

دوستت دارم



وسعت دوست داشتن همیشه گفتنی نیست

پس به وسعت تمام ناگفته ها دوستت دارم . . .





برای تو، من یک اشتباه بزرگ در زندگیت بودم!

برای من، تو همیشه بزرگترین افتخار زندگیمی !




کار سختی ستْ دوست نداشتنِ تو

باید برای خودم

کار دیگری دست و پا کنم . . .

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» اس ام اس عاشقانه
    زنـــــها مثل ســـکوت هستند...
    با کوچکترین حـــــرفی میشکنند!!
      مــردها مثل « باران بهاری » هستند ...
    هیچوقت نمیدانید کی می آیند ،
     چقدر ادامه دارد و
     کی قطع میشود...








بعضـــی از آدمـــا
 خــــوب نمی بینــــن
.
.
امـــا بدتـــر از اون اینـــه کــــه
 بعضـــــی دیگـــه
خوبــــــی رو نمی بینـــــن








    گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
    گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد
    گاهی با یک کلمه ، يك انسان نابود می شود
    گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند
    مراقب بعضی یک ها باشیم !!
    در حالی که ناچیزند ، همه چیزند ....






    عجب روزگاریه
    قدیما تا کسی مجبور نبود دروغ نمی گفت
    اما الان تا کسی مجبور نباشه راست نمیگه!!!






    اگر گناه شکستهایت رابه گردن دیگران میاندازی،
    افتخار موفقیتهایت راهم به آنها بده.






    تو زن شدی
    نه برای در حسرت ماندن یک بوسه !
    برای خلق بوسه ای از جنس آرامش...
    تو زن نشدی که همخواب آدم های بیخواب شوی!
    زن شدی که برای خواب کسی رویا شوی....
    تو زن نشدی که در تنهایت حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشی!
    زن شدی تا آغوشی در تنهایی عشقت باشی .







به سلامتي اونايي که روزقيامت فقط زمين ازشون شاکيه اونم بخاطرسنگيني معرفتشون



نردبان دلم شکسته است، میشود برای من کمی دعا کنی؟

یا اگر خدا اجازه میدهد، کمی بجاى من خدا خدا کنی؟

راستش دلم مثل یک نماز بین راه، خسته وشکسته است،

میشودبرای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق باوفا، خدا کنی؟





عمري با حسرت و اندوه زيستن نه براي خود فايده اي دارد و نه براي ديگران بايد اوج گرفت تا بتوانيم آن چه را كه آموخته ايم با ديگران نيز قسمت كنيم . . .








برای کشتیهای بی حرکت
موجها تصمیم می گیرند . . .







من همان قاب تهی خسته و بی تصویرم که برای تو و تصویر دلت می میرم…










عشق یه سم شیرینه بدون نسخه کسی که دوسش داری مصرفش نکن از دست بچه ها دور نگهش دار و در محل تاریک ازش مواظبت کن








مرداب برای به دست آوردن نیلوفر سالها می خوابه تا آرامش نیلوفر به هم نخوره، پس اگه کسی رو دوست داری، برای داشتنش سالها صبر کن.




    من زنی هستم آزاد!
    در فطرت من حیا نهاده شده
    می دانم کجا باید شرم کنم
     و کجا می شود رها بود
    تو به من نیاموز ای مرد !







    ساده لباس بپوش!
    ساده راه برو!
    اما در برخورد با دیگران ساده نباش!!
    زیرا سادگی ات رانشانه میگیرند!
    برای درهم شکستن غرورت!!!







    آنکه معترض نیست ، منتطر نیست

    و منتطر ، معترض است

    و من پرم از اعتراض.






هـــیــچ بــالـشـی ، نـرم تــر از وجــدان آســوده نــیـسـت !!










    مردم جوری حرف می زنند که گویی همه چیز را میدانند!!!!
    اما اگر جرات داشته باشی و سئوالی بپرسی آنها هیچی چیز نمی دانند . . .

                                                                   پائولوکوئیلو





    زن بودن کار مشکلی ست ....
    مجبوری به مانند یک بانو رفتار کنی ؛
     همانند یک مرد کار کنی ،
     شبیه یک دختر جوان به نظر برسی !
    و همتای یک خانوم مسن فکر کنی ... !!




    آدما
    تا وقتي کوچيکن
    دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن
    اما پول ندارن.

    وقتي بزرگتر ميشن ،
    پول دارن
    اما وقت ندارن.

    وقتي هم که پير ميشن ،
    پول دارن وقت هم دارن

    اما

    مادر ندارن!

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» sms

    با تو نیستم
    تو نخوان
    با خودم زمزمه میکنم
    .
    .
    .
    من خوبم ....
    من آرامم......
    من قول داده ام

    فقط کمی
    تو را کم اورده ام.









همه می خواهند جای تو را بگیرند ،

بی آنکه بدانند

تو هم دیگر جایی نداری...!!!








شب هایم درد دارند ..

وقتی ندانم

چراغ اتاقت را

کدام لعنتی

خاموش می کند ..








نه اينکه بي تو نخندم... نه!

اما به نيامدن هميشه ي نگاهت قسم

تمام خطوط اين خنده هاي خواب آلود

با هاي هاي گريه هاي شبانه

از رخساره ي خسته و خيسم پاک مي شوند







بهـ کلاغــــهابگویید:


قصهـ ی منــ

اینجا

تمامـــ شد،

یکیـ..

بود و نبود مرا با خود برد...

 






آخ که این روزا عجیب دلتنگم حس ميكنم مرگم چيزه بدي نيس و دلم
مثه هوای این روزا گرفته  شب كه ميشه ميخواد بباره
میرم یه جای خلوت جایی که همه شهرو ببینم
 میرم  زیر بارون تا جسمم با روحم یکی بشه
 خیسه خیس
هيچ كس نیست ، سوت و کور  .... کسی هم بیاد نمی فهمه اشک سرتا پامو خیس کرد یا بارون !
حالم از پرسیدن گذشته
طاقتم روز به روز کمتر میشه

 

امان از فاصله










صدای خش خش برگها

 عبور آب

چند پرنده ی کوچک

و رفت و آمد چند عابر

این همه دنـ ـیای آن نیمـ ـکت چوبی بود







خــــــــــــــــــــــــــــــــــدایا!!!

به فیل من آلزایمر عنایت فرما

تا دیگر یاد هندوستان نکند!!!









پیچک احساس

همیشه هم شاعرانه و خیال انگیز نیست

گاهی می پیچید دور گلویم

و خفه ام می کند









خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز

با هزاران قدرت عقل توجیهشان می‌کنم ببخش . .

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» پیامک عاشقانه سری جدید



من براي متنفر بودن از كساني كه از من متنفرند وقتي ندارم

زيرا درگير دوست داشتن كساني هستم كه مرا دوستم دارند .

 





باران که می بارد
تمام کوچه های شهر
پر از فریاد من است
که می گویم
من تنها نیستم
تنها، منتظرم

تنها ...









پشت نقابی با یک لبخند مرده اشکهایم را میپوشانم
و پنهان میکنم
حسرت دیدار را
شده ام ولگرد کوچه های تنهایی
سالهاست
ساعت کهنه ام را
به وقت هیچ دیداری کوک نکرده ام 








هربارکه کودکانه دست کسی راگرفتم،گم شدم!

ترس من ازگم شدن نیست!

ازگرفتن دستی است که بی بهانه رهایم کند...








نگی که ما گداییم / نگی که بی وفاییم

ما اهل هر کجاییم / مخلص بعضی هاییم !




تو که میدانی تمام وجودم هستی
این شعر را برای تو نوشتم تا بخوانی و بدانی همه ی زندگی ام هستی
نه قافیه دارد ، نه ردیف ، نه آهنگ دارد نه طنین
اینها همه حرف دلم بود ، همین!






مثل شب ، مثل شبهای پر ستاره ،
او که عاشق است پنجره را باز کرده و میبیند آسمان پر ستاره را
تویی ستاره ی درخشان من ،
آن عاشق منم ، نگاه کن مرا ای طلوع جاودانه ی من…







 

ماندن، سنگ بودن است و رفتن، رود بودن
بنگر که سنگ بودن به کجا می رسد جز خاک شدن
و رود بودن به کجا می رود جز دریا شدن . . .







ﭘﻮﻝ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺪ ﻣﺎﺳﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ
ﭘﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ . . .









شکست یا پیروزی مهم نیست
مهم خود انسان است که بعد از انجام کار دلش راضی باشد . . .

 





گاهی اونقدر خدا زود به خواسته مون جواب میده که باورمون نمیشه از طرف اون بوده
اینجاست که میگیم عجب شانسی آوردم . . .

 



معاشرت بر دانایی می افزاید ، ولی تنهایی مکتب نبوغ است . . .







اگر به دنبال کسی هستی که هیچ ایرادی نداشته باشد تنها خواهی ماند . . .

 



وقتی از آدمی بت می سازی ، همه ی رفتارهایت تبدیل به عبادت می شود
و این بزرگترین خیانت به خود است . . .








 

هیچ کس برای شکست خوردن نقشه نمیکشد
بلکه این نقشه است که اگر اشتباه کشیده شود به شکست میانجامد . . .

 





بمانیم تا کاری کنیم ٬ نه کاری کنیم تا بمانیم .
گاهی وقت ها فقط یک راه می ماند و آن هم یافتن راهی جدید است . . .

 




بسیاری از مردم نقره را در انتظار طلا از دست می‌دهند.


نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» پ ن پ های داغ فروردین ۹۱

فرشو پهن کردیم پشت بوم ، همسایه میگه شستین گذاشتید خشک بشه ؟
گفتم پَ نَ پَ انداختیم ویتامین D جذب کنه تا رنگ گُلاش ثابت بمونه !

******************

کبوتر با کبوتر ، باز با باز ؟
پ ن پ الاغ تک شاخ با مرغ مگس خوار
سوسک آفریقایی با نهنگ سرچکشی !

*********************************

تو کلاس هی میگیم “استاد خسته نباشید” ، استاد میگه یعنی وقت تمومه ؟

گفتیم پ نه پ همین الان از اتاق فرمان اطلاع دادن که ۱ ساعت به تایم کلاس اضافه شده !

********************************************************************

غذا مونده روی گاز خاکستر شده
اومده میگه سوخته ؟ گفتم پَ نَ پَ بیش از حد جا افتاده !

*********************************************************************

فامیلمون اومده میگه شما دانشجویی ؟

گفتم پـ نـ پـ پشت کنکور مهد کودک گیر کردم !

*******************************************

توی صف بربری وایسادم ، یارو میگه شما هم توی صفی ؟

گفتم پَ نَ پَ من از اداره بازرسی و نظارت بر کیفیت و قیمت نان مزاحم میشم ، طبیعی رفتار کن سه نشه !

*********************************************************

ساعت خوابیده ، چهارپایه آوردم ، میگه میخوای باتریشو عوض کنی ؟

گفتم پـ نه پـ اینجا جاش مناسب نیست ، سروصدا زیاده ، میخوام ببرمش اتاق خواب بخوابه !

****************************************************************

دندونم سیاه شده ، میگه خراب شده ؟

گفتم پَ نَ پَ این یه دونه خارجیه مدل Black Edition !

***************************************************************

کل خونه همسایه رو سیاه کشیدن ، رفیقم میگه یعنی کسی فوت کرده ؟

گفتم پَ نَ پَ معدل بچشون شده ۱۹٫۹۹ ، واقعا خدا بهشون صبر عنایت فرماید !

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» چه ساده بودم که فکر میکردم به دورم میگردند کسانی که مرا دور میزدند!
چه ساده بودم که فکر میکردم به دورم میگردند کسانی که مرا دور میزدند!

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» گلچين اس ام اس

نقاش باشی!

چقدر می گیـری

بیایی و صفحه های سیاه دلم را رنگ کنی؟

بعد برای دیوار اتاق دلم

یک روز آفتابی بکشی که نور آفتاب تا میـانه اتاق آمده باشد

راستی مـــن روی صورتم یک خنده می خواهم...

نرخ خنده که گران نیست؟


Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4

زندگي شبیه شعري است

قافیه هایش با من

تو فقط همیشه

ردیف باش...


Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4

در انبوه صداهای دودزده کافه های تکرار...

وقتی بیصدا به اسپرسوی مقابلت خیره میشوی...

ناخواسته از چشمانت ابدیتی میسازی ...

تلخ..بی پایان..تیره.. و افسونگر...!


Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4

نه به رتبه اول کارنامه ات

نه به صفحه دوم شناسنامه ات

من، به دکمه سوم پیراهنت حسادت می کنم


نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» توهماني که مي انديشي
کوه بلندي بود که لانه عقابي با چهار تخم، بر بلنداي آن قرار داشت. يک روز زلزله اي کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که يکي از تخم ها از دامنه کوه به پايين بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه اي رسيد که پر از مرغ و خروس بود. مرغ و خروس ها مي دانستند که بايد از اين تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پيري داوطلب شد تا روي آن بنشيند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنيا بيايد. يک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بيرون آمد . جوجه عقاب مانند ساير جوجه ها پرورش يافت و طولي نکشيد که جوجه عقاب باور کرد که چيزي جز يک جوجه خروس نيست. او زندگي و خانواده اش را دوست داشت اما چيزي از درون او فرياد مي زد که تو بيش از اين هستي. تا اين که يک روز که داشت در مزرعه بازي مي کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج مي گرفتند و پرواز مي کردند. عقاب آهي کشيد و گفت اي کاش من هم مي توانستم مانند آنها پرواز کنم.

مرغ و خروس ها شروع کردند به خنديدن و گفتند تو خروسي و يک خروس هرگز نمي تواند بپرد اما عقاب همچنان به خانواده واقعي اش که در آسمان پرواز مي کردند خيره شده بود و در آرزوي پرواز به سر مي برد. اما هر موقع که عقاب از رويايش سخن مي گفت به او مي گفتند که روياي تو به حقيقت نمي پيوندد و عقاب هم کم کم باور کرد.

بعد از مدتي او ديگر به پرواز فکر نکرد و مانند يک خروس به زندگي ادامه داد و بعد از سالها زندگي خروسي، از دنيا رفت.



توهماني که مي انديشي، هرگاه به اين انديشيدي که تو يک عقابي به دنبال رويا هايت برو و به ياوه هاي مرغ و خروسهاي اطرافت فکر نکن.

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: دو شنبه 7 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» پیامک فلسفی

انديشه و احساس مرا در سطحي پايين ميار كه زرنگي هاي حقير و پستي هاي نكبت بار و پليد اين شبه آدم هاي اندك را متوجه شوم،
چه دوست تر مي دارم:
بزرگواري گول خور باشم تا كوچكواري گول زن!
"دكتر علي شريعتي"

اینشتین : من می خواهم بدانم (خدا ) چگونه این جهان را خلق كرده است . علاقه ای به این یا آن پدیده ندارم . در( طیف) این یا آن عنصر لطفی نمی بینم . من میخواهم اندیشه های ( او ) را بدانم باقی چزییات است .

خواجه عبدالله انصاری : تا تو مرا بد خواهی و خود را نیك ، نه مرا بد آید و نه تو را نیك .

لقمان خطاب به فرزندش : پسرم بزرگترین نفرین آنست كه همه چیز را تجربه كنی.

ولتر : زر اندوزانی كه برای مال دنیا كیسه دوخته اند بدانند كه لباس آخرت جیب ندارد .

جبرا ن خلیل چبران : بهترین اشخاص كسانی هستند كه اگر آنها را تعریف كردید خجل شوند و اگر آنها را بد گفتید سكوت كنند .

بودا : آن كه خوشی خود را در رنج دیگران بجوید ، هر گز روی خوشی نمی بیند .

سات سیت آناندا : از آغاز حرفی در میان نبود . گفتن این حرف ، حرفی به میان آورد . 

نگه داشتن شخصی در قلبمون خیلی راحته ولی این که تو قلب کسی خودتو نگه داری خیلی مشکله پس قدر قلبی که تو رو تو خودش نگه داشته بدون

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: دو شنبه 7 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» عشق حقیقی موسی مندلسون

عشق حقیقی موسی مندلسون، پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار كوتاه و قوزی بد شكل بر پشت داشت .

موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد كه دختری بسیار دوست داشتنی به نام فرومتژه داشت. موسی در كمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیكل از شكل افتاده او منزجر بود .

زمانی كه قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به كار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده كند. دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نكرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن كه تلاش فراوان كرد تا صحبت كند، با شرمساری پرسید :

- آیا می دانید كه عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟

دختر در حالی كه هنوز به كف اتاق نگاه می كرد گفت :

- بله، شما چه عقیده ای دارید؟

- من معتقدم كه خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می كند كه او با كدام دختر ازدواج كند. هنگامی كه من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند، ولی خداوند به من گفت :

»همسر تو گوژپشت خواهد بود .«

درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم:

«اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یك زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا كن .«

فرومتژه سرش را بلند كرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید .

او سالهای سال همسر فداكار موسی مندلسون بود.

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: دو شنبه 7 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» sms
دقایقی هست برای انکار

استثمار گاهی عشق را میبافد در هم و اما میشکافد نم نم حس میان دو دیدار را

محسور شده ام در این دقایق ِ انکار ناپذیر

تحمل نخواستن دشوارترین رج زدن در روز مردگی هاست







باران شست ویرانه ای را که از دل من بنا کرده بودی

هوا ابری است

نقش من ایستادن است

با سنگینی نگاهت چه کنم ؟










دل میبندیم به تقاطع  ، غافل از اینکه  باید قانع شد به موازات








یه دل ِ ساده و یه نگاه ِ پر از عشق ُ عمیق ، چقدر کشنده خواهد شد این یک نگاه







سایه ام شو ، قول میدم تو هیچ هوای ابری پا نذارم و شبها ؟؟؟!!!!!






خیال ِ تو هوس نیست ، دیوانگیست از جنس گناه








چشم بگشای که جلوه ی دلدار به تجلی است از در و دیوار ..........








 این سکوت ِ عاقلانه کار دل مرا خواهد ساخت









فرو رفتم تو تنهایی هام ، چقدر عمیق ِ لعنتی








زندگی بازیهایی داره که کدهای مخفی اش رو تو هیچ وبلاگی نمیتونی پیدا کنی ، باید انقد ببازی تا راه بردشو پیدا کنی







عشق یه بازیه بدون داور ِ ، یه برنده داره و یه بازنده







تلخی های  روزگار دیر میگذرن تا فرصتی برای رسیدن روزهای خوش نماند .








ساعتها را بگذارید بخوابند. بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست ...








خدای من؛

دستانت که مال من باشند؛
هیچ کس مرا دست کم نمی گیرد.








خدایا لطفا به بعضی از آنهایی که به خیال خود فکر می کنند ایمان آورده اند
یادآوری کن که تو خدا هستی نه آنها !!







پشت هر کوه بلند
سبزه زاریست پر از یاد خدا
و در آن باغ کسی می خواند
که خدا هست، دگر غصه چرا؟!





خدایـــا ؛

اگر ایـن روزهــا حرفهـــایم بوی ناشـــکری می دهنــد ...
تـــو...

بـه حســـاب دلتنگی بگـــذار...!








بچه که بودم
آسمان آرزو آبي
و کوچه ي کوتاه مان
پر از عبور چتر و چلچراغ و چلچله بود
اما اکنون :
بايد عادت کرد
دردهايم ريخته در کوچه هاي سرد و تنهايي.............







چه دنیای عجیبی ست !

هر وقت حرف ِ دلم را زدم

دلت را زدم .. !!!!

نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: دو شنبه 7 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت
» اس ام اس

از شب پرسیدم برای کسی که دوسش دارم چه بنویسم
گفت: بابا بگیر بخواب حوصله داری
.
.
.
.
عهدی که با تو بستم هرگز گسستنی نیست
من مخلص تو هستم لازم به بستنی نیست !







اتل متل صفاتو
دلم کرده هواتو
الهی زود ببینم
صورت مثل ماه تو








آهای مجسمه ی بی احساس سنگ دل..
نگرانتم اگه هنوز ندزدیدنت یه خبر به من بده








ایرانسل دیگه داره جای دوستامو پر می کنه ، فقط مونده اس ام اس بده کجایی ؟







همیشه یادت باشه یه دونه ای

درست مثل هر کس دیگه!!





فقط یه ایرانی میتونه بعد از شنیدن صدای پیغامگیرِ تلفن بگه
“عِـه رفت رو پیغامگیرشون”
و سریعاً تلفن رو قطع کنه !!







اگر تنهایی ام چشم مرا بست / اگر دل از تنم افتاد و بشکست

فدای قلب پاک آن عزیزی / که در هر جا که باشد یاد ما هست . . .
.
.
.
قدِ تو به عشق نمیرسید
غرورم را زیر پایت گذاشتم تا برسد ، اما باز هم نرسید . . .








دیوانه بمانید ، اما مانند عاقلان رفتار کنید ؛

خطر متفاوت بودن را بپذیرید ،

اما بیاموزید که بدون جلب توجه

متفاوت باشید.









باز هم تنها خواهم ماند...

نمی دانم تا کی می توانم تحمل کنم...

گفتی : ما به درد هم نمی خوریم

اما هرگز ندانستی که من تورا برای دردهایم نمی خواستم .










اگرمی خواهی خوشبخت باشی جز آنکه برایت مهیا است آرزومکن.

به یادداشته باش نقطه ی اوج هر فواره سرآغازسقوط است.

در راه رسیدن به اوج بامردم مهربان باش چراکه هنگام سقوط باهمان مردم روبه رومی شوی.









 

عاشقانه هایت همچون شریعت هندوان


دست مایه چند خدایی ست


 





در خانواده ما هر وخت سخن از خرابکاری است، نام زیبای من میدرخشد ...!

 






کیف پولم شده مثل پیاز . . . !
هر وقت بازش می کنم اشکم در میاد . . . !
هیچکیم که عیدی نمی ده فقط مفت مفت ماچ می کنن !!







شنیدی میگن خیلی دور ، خیلی نزدیک ؟
اولی دستامونه ، دومی دلامونه







تو تکراری ترین ” حضور ” روزگار منی
و من عجیب ؛ به آغوش تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام . . .







اگه مثل من تنهایید..
اگه مثل من بیکارید ..
اگه مثل من مرض دارید ..
یه قرص جوشان بندازید تو تنگ ماهی قرمزا ، اونا هم براتون هلیکوپتری میزنن ..!







توی زندگی عاشق شدن نه برنامه ریزی شدست و نه با دلیل اتفاق میفته اما وقتی که عشق حقیقی باشه تبدیل میشه به برنامه ی زندگیتون و دلیل زنده بودنتون









در من زمستانی ست طولانی، بـــــــهار باش … ببین چگونه برایت میمیرم…. !







ما بدهکاریم به یکدیگر و تمام دوستت دارم هایی که ناگفته ماندن و پشت دیوار غرورمان آن ها را بلعیدیم تا نشان دهیم که منطقی هستیم



نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: دو شنبه 7 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت