تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
اس ام اس
و آدرس
asresms.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
جدایی تلخ نیست,شیرینی شروع خاتمه دادن به یک رابطه ی مرده است..............
سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
بچه که بودیم یادمون دادن برای کمک به بابای مدرسه، هفته ای یه بار خودمون آشغالای حیاطو جمع کنیم. بزرگ که شدیم یادمون رفت به رفتگری که تو چله ی زمستون آشغالای کوچه رو جارو می زنه ، حتی سلام بدیم
همیشه به یاد داشته باش: وقتی از وضعیت زندگیت شکایت میکنی،مردمانی هستن که برای داشتن زندگی مثل زندگی تو و بودن به جای تو هرکاری حاضرن بکنن.... همچنین وقتی از وضع غذات شکایت میکنی، انسان هایی هستن که از نداشتن تکه نانی میمیرند.... پس.... از آنچه هستی شادمان باش....
اما ازخدامیخام هیچکس اندازه من دوستت نداشته باشه...
دریک آشنايى دوستانه مابهم دست داديم
توفقط دست دادي ومن همه چيزم راازدست دادم...
ازمن که گذشت، اما اگرباز در سرت هوای خداحافظی داشتی از همان ابتدا سلام نکن!!
دوست خوبه ، نه بی وفا زندگی خوبه ، نه بی صفا عشق خوبه ، نه بی معشوق من خوبم ، نه بی تو ! ولی من عوضش میکنم میگم من خوبم بی تو همه نا مهربونیات.....
دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟ چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد . .
دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟ چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد . .
حس تملک را از خود دور کنید. در حقیقت هیچ کس نمیتواند مال کسی شود. شریک زندگیتان را با طناب نیاز نبندید. گیاه هنگامی رشد میکند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کند.
نانی که مرا سیر کرده است دست های نو را پیر کرده است دیگر سوال نمی کنم از این و آن آیا خدا هم سر قرار دیر کرده است؟؟؟
اگه يه روز فکر کردي نبودن کسي بهتر از بودنشه چشماتو ببند و نبودنشو تصور کن .اگه چشمات خيس شد
خوش بدون هنوز دوسش داري
کلاس عشق ما دفتر ندارد شراب عاشقی ساغر ندارد بدو گفتم که مجنون تو هستم هنوز آن بی وفا باور ندارد
عمري با غم عشقت نشستم .......... به تو پيوستم واز خود گسستم ...... وليکن
سرنوشتم اين سه حرف بود ....... تو را ديدم. پرستيدم . شکستم
تو بارانی من باران پرستم تودریایی من امواج تو هستم اگرروزی بپرسی باز گویم: تو من هستی و من نقش تو هستم
من همه ی قصه هام قصه ی توست اگه غمگینه اونم از غصه ی توست
فاصله
گرچه دست های ما را از هم جدا کرد
ولی خوشحالم
که جـرات ندارد به دل هایمان نزدیک شود!
محکومی
به حمل همیشگی گرم ترین سلاح کشنده جهان
.
.
.
چشمانت...
شب و
سکوت و
خرابه ای و ما
خیره به عمق تاریکی
...
های ! کبوتران حرم !
جغد شده ایم !
... به همین سادگی
فرض کن
به عکاس بگویم
تارهای سپید را سیاه کند
و چین و چروک را
ماست مالی
و حتی
از آن خنده ها که دوست داری
برایم بکارد
باز هم
از نگاهم پیداست
چقدر
به نبودنت
خیره مانده ام
فرض کن
به عکاس بگویم
تارهای سپید را سیاه کند
و چین و چروک را
ماست مالی
و حتی
از آن خنده ها که دوست داری
برایم بکارد
باز هم
از نگاهم پیداست
چقدر
به نبودنت
خیره مانده ام
تخته موج
دلش که ترک بردارد
غرق می شود
غرق می کند
این بار
با قهقهه
از موج ها که گذشتی
دلم را خوب وارسی کن
شاید
من آخرین تخته موج تو باشم
سنگی فکند
آینه ریخت
تصویر مَرد
از چنگ او گریخت
شعرهایم
نه سبز ،
نه آبی ، نه سرخ ،
...
نه حتی سپید ،
فقط
آینه اند ،
آینه های شکسته ...
بیچاره بچه ها
تقصیر ندارند
کتابهای ریاضی
تفسیر ندارند
بعد - چهار عمل اصلی -
این فصل را
باید اضافه کرد :
- جمع عاشقانه -
علامتش " بیخودی " ست
و حاصل آن
همیشه " یک " می شود
برای همین
وقتی تو نیستی
من " صفر " می شوم :
" یک " منهای " یک "
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند مثل آسمانی که امشب می بارد.... و اینک باران بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش می دهد تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم ....
هراس .... یعنی ... من باشم و ... تو باشی و حرفی برایِ گفتن .... نباشد...
عجب رسم عجیبی!
بچه که بودیم از تکلیف می ترسیدیم
بزرگ شدیم از بلاتکلیفی!...
نه اینکه دردی نیست...
نه...
دیگر گلویی نمانده برای فریاد....
زیاده خواه نیستم!
جاده ی شمال ... یک کلبه ی جنگلی ... یک میز کوچک چوبی با دو تا صندلی ... کمی هیزم ... کمی آتش ... مهِ جنگل ... کمی تاریکیِ محض ... کمی مستی ..کمی مهتاب ... برای حال بیشتر ... چند نخِ سیگار و بوی یار ... و بوی یار
دقت کردین رو کی بردها ((I)) و ((U)) کنار هم هستند؟ به سلامتی سازنده !
بایست و تماشا کن! کسی را که برای ماندنت دست به دعا برداشته بود امروز برای رفتنت نذر کرده است . . .
یه تریلی بخرم تو شاگردم میشی!؟
فقط بخواب . منم به عشقت پشت تریلیم می نویسم
“بوق نزن سالار خوابه”
خدای عزیز! ما خواندهایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاسهای دینی یکشنبهها به ما گفتند تو این کار رو کردی. بنابراین شرط میبندم او فکر تو را دزدیده. خدای عزیز! آدمهای بد به نوح خندیدند و گفتند: "تو احمقی چون روی زمین خشک کشتی میسازی" اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر جای اون بودم همین کارو میکردم. خدای عزیز! لازم نیست نگران من باشی. من همیشه دو طرف خیابان را نگاه میکنم. خدای عزیز! هیچ فکر نمیکردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سهشنبه ساخته بودی، دیدم، معرکه بود.
دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد.
بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد: "اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت را بفروشی آخر ماه کفش های قرمز رو برات می خرم". دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت: یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت 100 نفر زخم بشه تا... و بعد شانه هایش را بالا انداخت و راه و افتاد و گفت: نــه... خدا نکنه...!!
آفتابگردان دنبال خورشيد مي گشت ،
ناگهان ستاره اي چشمك زد..
آفتابگردان سرش را پايين انداخت
آري...گلها هيچ وقت خيانت نمي كنند
می خواستم عاشق ترین باشم ،
برای تو بهترین باشم ،
اما نمی دانستم دیگر جایی درقلبت ندارم ...
چه زود فراموش شدم آن زمان که دیگر تو را ندیدم !
شبیه شماره ای تنها...
روی گوشی تلفن همراه...
نه نامی...
نه نشانی...
مدتهاست من یک تماس از دست رفته ام..!!
بـی شکــــــ " آغوش تــــــــو " هشتمین عجایب دنیاست واردش که میشوی زمان بی معنا میشود هیچ بعدی ندارد بــی آنکه حسشــــــ کنم ... روحم تازه میشود تــمام ثروت دنیا را به یک وجبش نخواهم بخشید..!!
گاهی آنقدر دلم از زندگی سیر می شود که می خواهم
تا سقف آسمان پرواز کنم و رویش دراز بکشم …
آرام و آسوده … مثل ماهی حوضمان که چند روزی است روی آب است..!!
مبهـوت يڪـ شـِڪـست ، مغلوب يڪـ اتِفاق مصلوب يڪـ عــِشق ، مفعول يڪـ تاوان خـُرده هايـَش را باد دارد ميبـَرد و او فقـط خاطراتـَش را مُحڪـم بَغل گـِرفته بيـا آخرين شاهڪـارت را بيبين مـُجسمـﮧ اے ساخـتـﮧ اے بـﮧ نـامـ ِ مـَـــــــ ن "
ايـ ـن روزهـ ـآ …
يـآ به ـتـو مے اَنديشَمــ ،
يــآ بهـ ايـ ـن مے اَنديشَمـ ، کهـ چِــرآ !؟
بـهـ تـو مے اَنديشَمـ ... !!
در مکتب عشق سمبلیک است لبت
زیبا و قشنگ و ناز و شیک است لبت
از وسعت نقشه ی تنت فهمیدم
یک تنگه ی استراتژیک است لبت!!!
از مــَن آزُرده مَشــو مے ـرَومـ از خانه ے تو قـــَبل ـه رَفتــَن تو بـدان عاشق وُ بــے تقصيرمـ تو اگـــَر خسته اے از ـدَست دلــَمـ حـَرفـے نيست امــر كــُن تا كه بميرَمـ به خــُدا مے ـمـیرَمـ ...
بعضی وقتا خیلی سخته که پیش بقیه وانمود کنی حالت خوبه! در حالی که دوست داری از ته دل فریاد بکشی...!
چه ساده بودم که گمان میکردم به دورم می گردند کسانی که دورم میزدند ….........
دنيا3 اصل دارد
1-خاطرات
2-غم
3-عشق
بااولى زندكى كن دومى رابخاطرسومى تحمل كن
اگر در وجود خود به تلخي هاپناه دهيدخوشي هادروجودديگري پناه خواهد گرفت.
به سلامتي اونايي كه عشقشون پيششون باشه چه نباشه
چشمشون مثل فانوس دريايي نمي چرخه......
وقتي خواستن ها بوي شهوت ميد هند.....
وقتي بودن ها طمع نياز دارند.....
وقتي تنهايي ها بي هيچ يادي از يار" با هر كسي پر ميشود......
وقتي نگاه ها" هرزه به هر سو روانه ميشود.....
وقتي غريزه " احساس را پو شش ميدهد.......
وقتي انسان بودن ارزويي دست نيا فتني ميشود
نه ديگر چيزي نمي خواهم.....
دلم بهانه تو را دارد!
تو میدانی بهانه چیست؟؟
بهانه همان است که شب ها، خواب از چشم خیس من می دزدد.
بهانه همان است که روزها میان انبوهی از آدم ها، چشمانم را پی تو می گرداند.
بهانه همان صبریست که به لبانم سکوت می دهد تا گلایه ای نکنم از نبودنت...
کوچه ها را بلد شدم
رنگهای چراغ راهنما
جدول ضرب
دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم
اما گاهی میان آدمها گم میشوم
آدم ها را بلد نیستم.....
باران همیشه می بارد،اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند؛
نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن!
گاه سکوت یک دوست؛ معجزه می کنه و تو می آموزی که
" بودن" همیشه در فریاد نیست...
گاه از پس سکوت، میتوان فریادی را فهمید...........
در مقابل مشكلات زندگي خم به ابرو نياور !
كار گردان هميشه سخت ترين نقش ها را به بهترين بازيگر مي دهد
عشق فراموش کردن نیست،بخشیدن است گوش کردن نیست
درک کردن است دیدن نیست، احساس کردن است ...
جا زدن و کنار کشیدن نیست
صبر کردن و ادامه دادن است، حتی تنها ...!!!.......
هیس....!!!
نشکن سکوت قلبم را..!
حرمت دارد
مکانی که سالهاست
به یاد عشقی
در خاموشی مانده ست...!!!
بگـذار آدم هـا تا می توانند سنگ بـاشند ،
تـو از نـژاد چشمــه بــاش . . .
(زرتشت)
هیچ وقت از اون کسی که هستی
یا از پست و مقامی که داری مغرور نشو چون ...
پس از پایان بازی شطرنج شاه و سرباز دریک جعبه ریخته می شود...
می دونی سخت ترین کار دنیا چیه؟ غریبه فرض کردن یک اشنا.......
به پایانم نزدیکم.....نبودنم را تمرین کن!
اگر کسی را دوست نداری به او بگو....او را متهم نکن که دوست داشتن بلد نیست!
فاحشه بودن به تن فروشی نیست به فروختن خاطرات قدیمی به بهای ورود یک تازه وارداست!
و
امشب را فقط امشب برای خاطر ان لحظه های درد کنار بستر تاریک من شب زنده
داری کن که من امشب برای حرمت عشقی که ویران شد برایت قصه ها دارم!
هرگز نگران این نباش که قلب مردی را شکسته ای....در بدترین حالت فقط کمی رگ به رگ شده است و روز بعد دوباره مثل ساعت کار میکند!
هر چه بیشتر احساس تنهایی کنی احتمال شروع یک رابطه احمقانه بیشتر می شه!
حکایت رفاقت حکایت سنگهای کنارساحله یکی یکی جمشون میکنی تو بغلت،بعدش هم یکی یکی پرتشون میکنی تودریا،امایه وقتا یه سنگهای قیمتی گیرت میادکه هیچوقت نمیتونی پرتشون کنی!
دنبال پول دویدن بی فایده است چون اگه بهش نرسی تو از بقیه بدت می اد.....اگه برسی بقیه از تو بدشون میاد.... عاشق شدن بی فایده است چون یا تو دل اون و میشکنی یا اون دل تو رو می شکنه یا هر دوتون دل هم رو میشکونید.... ازدواج کردن بی فایده است چون اگه قبل از 30 سال باشه زوده و اگه بعد از 30 سال باشه دیره..... بچه دار شدن بی فایده است چون یا خوب از اب در میاد که از دست بقیه به عذابه یا بد در میاد که بقیه از دستش به عذابن.... رفاقت با دیگران بی فایده است چون یا از تو بهترن و نمیخوان دنبالشون باشی یا تو از اون ها بهتری و نمیخوای دنبالت باشن.... انقلاب کردن بی فایده است چون یا شکست می خوری و دشمن اعدامت میکنه یا پیروز میشی و برای حفظ قدرت مجبوری دوستات رو بکشی پیک نیک رفتن بی فایده است چون یا می ری بد میگذره حرص می خوری که چرا رفتی یا خوش میگذره که موقع برگشت غصه میخوری!!!! بازم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لعنتی! چه طوری می تونی بگی گذشته هاگذشته......در حالی که گذشته هاست که حال و اینده من و نابود کرده........
فقط چند لحظه دیر به دنیا امدم......هر چه قسمتم بود تمام شد!
گرچه می دانم دوستم دارد اما امشب غمگینم چون نگاهش به شیرینی رویاهای من نیست......
تحمل هر دویمان را ندارد ...اول کداممان باید از پل جدایی بگذریم؟
وای دارم فراموشت میکنم.......داری برایم خاطره ایی دور در یک روز تابستانی میشوی.......نمیخواهم فراموشت کنم..داری فراموش می شوی و من با خودم درگیرم که از ذهنم نروی.. شیشه ی مشروبم کجاست؟پاکت سیگارم رامی خواهم .....میخواهم خودم را عذاب دهم نمیگذارم که فراموشم شوی!
به خدا می سپارمت همان خدایی که هیچ وقت نخواست تو را به من بسپارد......دل تنگتم...دل تنگ..... به اندازه ی تمام این روزهایی که ندیدمت دل تنگم....تا ابد!
با تو ان قدر ارامم که گاهی یادم می رود نفس بکشم.......
همیشه حرف از رفتن ها است کاش کسی با امدنش غافلگیرمان کند......
چه روزهایی بود ..روزهایی که تو به من خیانت میکردی و من حتی به خاطراتمان وفادار بودم!
یادش به خیر اون قدیم ها...دروغ گو دشمن خدا بود!
زندگی سرگذشت در گذشت ارزوهاست........
نا مردا رو خیلی دوست دارم چون اگه نباشن مردا مشخص نمیشن.........
شاید روزی بیاید که حال من هم خوب شود.....هوا خوب شود..باران خوب شود...عشق خوب شود و تو خوب من شوی و من خوب شوم!!!!
بار و بندیلم را جمع کرده ام که بیایم در خیالم کنار تو زندگی کنم این جا بین واقعیت زنده نیستم!
می دانی یک وقت هایی بایدروی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اندآن وقت با خودت بگویـی بگذار منتـظـر بمانند !!!*ا............
چقدر تلخ شدهای این روز ها قندت را در دل چه کسی اب میکنی؟؟؟؟
ادم فهمیده ای بود خوب میدانست کجا خودش را به نفهمی بزند
چه حس بدیست
با تمام احساست
به دیدن کسی بروی
که خودش را آماده کرده
تا به تو بگوید
دیگر دوستت ندارد.....!ا..........
به همسرتان بگویید که چرا او را دوستش دارید؛ و فقط گفتن این که او را دوست
دارید کافی نیست .... گفتن دلایل دوست داشتن به عشقتان معنا می دهد.......
مقصر خود ماییم
عشق را به کسانی ارزانی میکنیم که
از زندگی ، جز آب و علف روزانه، نه میفهمند , نه میخواهند...ا.......
هرکس
همان گونه است که فکر مي کند پس مراقب افکار خود باشيد . ذهن همچون ساعتي
پيوسته درحال کار کردن است و بايد هر روز با انديشه هاي خوب آن را کوک کرد.............
فهمیده ام ؛ تنهایی بهتر از التماس کردن به کسیست که تورا نمی خواهد .... خواستی باش ! نخواستی نباش ... !!!...........
محکم باش . . .ا
تو عاشق شدی و برای عشقت سرسختانه جنگیدی,
اگر تنهایی . . .ا
تقصیر تو نیست , از بی لیاقتی اوست...........
گاهي ... تنها ماندن، بهاي آدم ماندن است....
به سلامتی تو سلامتی من سلامتی همه ی "آدم" هایِ "تنهایِ" "تنهایِ"، "تنها"..........
تا حالا به این فکر کردین با اینکه سگ به وفاداری معروفه اما چرا میگن مثل "سگ پشیمون میشی؟
چون ته وفاداری پشیمونیه...!...........
خدايا در آفرينش آدم ها کيفيت را فداي کميت نکن،
کمتر خلق کن ولي آدم خلق کن!ا.......
به بسلامتیه کسایی
که وقتی باهاشونیم نخورده مستیم .....ا
وقتی کنارشونیم از دل و جون هستیم .....ا
وقتی ناراحتیم دل به حرفاشون بستیم .....ا
وقتی دلمونو شکوندن ......نه دیگه اینبار نیستیم .....ا
هستیم ... ولی اهل دل شکوندن نیستیم
هیچگاه تنهاییت را به حراج نگذار!
فصلش که برسد به قیمت میخرند . ........
همیشه دلتنگی به خاطر نبودن
شخصی نیست....
گاهی به علت حضور کسی
در کنارت است که
حواسش به نگاه عاشق
تو نیست.......ا......
قلبها دريچه نفوذند " آن کسی که صادقانه نفوذ کند " پايدارترين مهمان دل است............
قلبها دريچه نفوذند " آن کسی که صادقانه نفوذ کند " پايدارترين مهمان دل است............
می دونی دلتنگی یعنی چی؟ دلتنگی یعنی اینکه:بشینی به خاطراتت باهاش فک کنی ...ا
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی چند لحظه بعد شوری اشکهای لعنتی........
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کردکشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت در قنوتم ز خدا «عقل» طلب می کردم«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت نتوانست فراموش کند مستی راهر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت کی به انداختن سنگ پیاپی در آب ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟!
حرف کمی نبود قرار ومدار عشق اما چه فایده – که نفهمیم یار را..! ای روح های ناب ! دوباره به پا کنید قدری برای اهل زمستان بهار را !
لبخند که می زنم پیدایم می کنی باران می بارد، تو از کنارم می گذری فریاد نمی کشم که بازگردی می دانم امشب این آسمان تاب ماه را ندارد لبخند می زنم، فراموش می کنم..
عاقبت یکروز ما هم زین جهان پرمیکشیم.. باده رفتن ز دنیا را همه سر میکشیم.. بر کن و صد پاره کن این جامه کبر وریا ..وقت رفتن ما همه یک جامه در بر میکشیم
خدا تنهاست ولی ما که خدا نیستیم فریادها مرده اند و سکوت جاریست تنهایی حاکم سرزمین بی کسی است می گویند پس چرا تنهاییم ؟
سهم من از این عشق ، یک نقطه چین شد او رفت و این دل تا ابد تنهاترین شد !!!
یکی تنهاست ، تنها اومده ، تنها مونده ، تنها یه آرزو داره که تو تنهاش نذاری
میان ابرها سیر میکنم هر کدام را به شکلی میبینم که دوست دارم میگردم و دلخواهم را پیدا میکنم میان آدمها اما کاری از دست من ساخته نیست خودشان شکل عوض میکنند بـرای اتـفـاق هـایی که نـمی افـتـد … بـرای دستـی کـه نـگـرفـتم بـرای اشکـی کـه پـاک نـکـردم بـرای بـوسـه ای کـه نـبــود بـرای دوسـتـت دارمـی کـه مـرده بـه دنـیـا آمــد بــرای مـن کـه وجـودم نـبـودن اسـت مــرا بـبـخـش …
به هـمـان سـادگـی کـه کـلاغ ِ سـالـخـورده بـا نـخـستـین سـوت ِ قـطـار سقـف واگـن مـتـروک را تـرک می گـویــد... دل ، دیـگــــر در جـای خـود نیـسـت بـه همـیـن ســادگـی !
چشمهایت سیراب سراب و نگاهم، تاول زده از تابش تشنگی ... برویم دعای باران بخوانیم . تو با دل من , من با دل تو... باور کن با لبخند چترهایمان بر می گردیم ...
دلتنگ توأم تا شادمانه مرا ببینند شاخهها به شکل نام تو سبز میشوند، پرنده کوچکی که نمیدانم نامش چیست حروف نام تو را بر کتابم میریزد، آفتاب به شکل پروانهای از مس گرد صدایم بال میزند، و میدانم سکوت فقط به خاطر من سکوت است، اما من دلتنگ توأم شعر مینویسم و واژههایم را کنار می زنم که تو را ببینم ...
عمر حسرت جشنی است بیکران که هلهلهاش از پس دیوارها به گوش میرسد.
دنیا آدمهایی دارد که سکوت تورا در برابر ضعف ادبشان به پای نفهمی تو میگذارند نه بزرگواریت!!!!!!!!
معلم شاگردش را صدا زد تا انشایش را درباره علم بهتر است یا ثروت بخواند پسر با صدایی لرزان گفت:ننوشتم آقا......!
پس از تنبیه شدن با خط کش چوبی ،او در گوشه کلاس ایستاده بود و درحالی که دست های قرمز و بادکرده اش را به هم می مالید ،زیر لب می گفت:آری ثروت بهتر است چون می توانستم دفتری بخرم و بنویسم !
شجاعت میخواهد ... وفادار احساسی باشی که میدانی ... شکست می دهد روزی نفس های دلت را !!!
نگاه کن چه پیر می شوند , رؤیاهایی که تو را نیافته جهان را ترک می کنند...!
از لباس کهنه ات خجالت نکش
از افکار کهنه ات شرمنده باش...........
خدایا مردم سر زمینم را از آفت جهل نجات بده........
برای عشق گریه کن ولی کسی رو به خاطر عشق به گریه کردن ننداز :عشق بازی کن اما هرگز کسی رو با عشق به بازی نده..
گاهـــــــــی
حـــــس میکنــم روی دست خدا مانـــــــــــــده ام!
خستـــــــــــــــــه اش کرده ام...
خودش هم نمیداند با مــــــــــــــــــن چه کند!!!...
مردم هر كدام آرزويي دارند؛ يكي مال مي خواهد، يكي جمال و ديگري افتخار.
ولي به نظر من دوست خوب از تمام اينها بهتر است.........
بخنـــــــــــد
خیــــــــــالی نیست...
خدای من هم روزی بیــــــــــــدار خواهد شد!
مرا خواهد دید...
نوازشم خواهــــــــــد کرد...
و روزی می آید و اشک هایم را پاسخ خواهد داد...
بخند شادی تو آرزوی من است هنـــــوز
كاش مي فهميدي... قهر ميكنم
كه دستانم را محكمتر بگيري
و بلندتر بگويي دوستت دارم
نه اينكه شانه بالا بياندازي و
آرام بگويي هر جور راحتی...
لیوان چای روی میز در انتظار یک جرعه است
نه تو می آیی نه او
گرم می ماند
چه گناهی دارد سماوری که داغ دیده است؟
آنگــــــــــــــــــــــونه زندگی کـــــــن
که (ای کـــــــــــاش)
تــــــــــکه کـــــــــــــلام
دوران پیــــــــری ات نباشـــــــد...
متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندت را می بینند
ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که
تو را فرو بریزند...!
تا تو را انکار کنند...!
تا از رویـــت رد شـــوند......
چه رنجی است : لذتها را تنها بردن.
و چه زشت است : زیبائیها را تنها دیدن.
وچه بدبختی آزار دهنده ایست : تنها خوشبخت بودن .
در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.
یه بار اومدیم تو خوشبختی غرق شیمـــــــا، همه تیریپ غریق نجات برداشتن چرا ؟
ار اول با معذرت خواهی بار دوم با گریه بار سوم با ریختن غرورت نگهش داری ! ولی بار چهارم... دیگه نه میشه و نه باید کاری بکنی! چون حتی اگه بمونه باز موقتیه ! یعنی کسی که دلش با تو نباشه و بخواد بره...میره! بفهــــــــــم ! پس فقط برو کنار و بهش بگو : خـــــــداحــافظ . بیشترش دیگه نمیارزه باور کن
هی!با توام!آی زندگی! کر خودتی!
ساده دل و خام و زود باور خودتی
بیهوده نکوش تا مخم را بزنی
عاشق بشوم؟ نه جان من!خر خودتی
مشکل من با کافرانی نیست که همه را به کیش خود می پندارند بلکه با مومنانی است که همه را به کیش خود وادار میدارند!
بوی تو را دارد
این باد لعنتی
که نمی وزد
نبودن تو
همه جا هست...
اگر مرا دوست نداشته باشی
دراز میکشم و میمیرم
مرگ نه سفری بیبازگشت است
و نه ناگهان محو شدن
مرگ دوست نداشتن توست
درست آن موقع که باید دوست بداری...
دنیا را با بستن یک چشم با دست نادیده می گیرم ! تو را هرگز ... تو از دنیا جدایییییییییییییییییییییییییییییییی ....!!!
از لبانت طعم سیب را خط نزن .... من هنوز آدمم !!!
با هزاران زبان رنگارنگ...همراه با زمزمه های دلتنگی...
یک زن هرچه قدر هم که باهوش و زیبا و تحصیل کرده باشد، اگر روند پیشرفتش را بعد از ازدواج متوقف کند، نمی تواند یک همسر ایده آل باشد. مردها دوست دارند زن شان به دنبال یادگرفتن چیزهای جدید باشد و حتی بعد از مادر شدن هم آنقدر با زمانه پیش برود که بتواند مایه افتخار او و فرزندانش شود. برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانه دار و هنرمند کافی نیست بلکه آنها به دنبال زنی دنیا دیده می گردند که موضوعات روز را می شناسد و هیچ وقت دست از یادگرفتن و پیشرفت بر نمی دارد..
درژاپن پس از فاجعه سونامی وبعد از آنکه خواندیم و شنیدیم که چطور وقتی برق شهر قطع شد مردم حاضر در سوپر مارکتها و فروشگاههای بزرگ به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار داده بودند سر جایشان برگرداندند و به آرامی از فروشگاهها خارج شدند.> چندروزبعد هم مطلع شدیم که پیرمردهای ژاپنی سپاه مهندسین پیر تشکیل داده اند و داوطلب اینکه بروند فوکوشیما و در مهار نیروگاه کمک کنند تا جوانترها در معرض تشعشعات نیروگاه و مرگ قرار نگیرند! چرا؟ چون نسبت به جوانها کمتر از عمرشان باقی مانده و اثرات ناگوار رادیواکتیو زمان کمتری در کشورشان باقی خواهد ماند و خودشان هم زمان کمتری رنج و دردش را تحمل خواهند کرد! همینقدر منطقی و بشر دوستانه.
آبی يعنی شور يعنی زندگی آبی يعنی مردی و مردانگی آبی يعنی تا ابد عاشق بمان آبی يعنی عشق يعنی آسمان آبی يعنی بهترين تيم جهان ( استقلال ) آبی يعنی موج دريای جنوب يعنی بهترين,زيباترين رنگ غروب.....
اين مايه ی افتخار و خوش اقباليست عرش از تب و تاب رنگ قرمز خاليست آبيست تمام آسمان ای گل من شايد که خدای ما هم استقلاليست........
روشهای شکار شوهر روش لوس گری: یه دفعه یه سوسک می بینی و بنا میذاری به جیغ! آ ی جیغ نکش کی بکش.طرف هم که وضع و اینطور می بینه به هر قیمتی شده سوسک و به دیار باقی می فرسته. حالا تو همچین تحویلش می گیری که انگار شیر شکار کرده! و بعدشم مثلال از ترس سوسک یه مدتی خودتو بهش می چسبونی و ازش جدا نمی شی! اگه کارا تا اینجا خوب پیش بره ما بقیش تضمین شدست...
اگـه یــه روز تـکـیه گـاه شـدی ...
مـواظــب بــــاش کـه آوار نـشی ....
روی ِ سر ِ کـسی کـه ، اعتــماد کـــرده بــه آغـــوشــت !!!
دل مـــــــثـل چـســـــــــــــب مــــــیمانــــــد !.!.! چـــــند بار که بکَـــــنی، . دیگــــر نمیچســـــبد . .
حاضر... ...
كنار اسمم تیک خورد !
همه با خبر شدند از بودنم
جز تو که سال هاست
در گوشت فریاد میزنم :من هستم !
حاضر ....
دفترچه خاطراتم !!!!!!!!!!!!!!!!!! سالهاست که جرات ورق زدنشون رو ندارم.............. گوشه صندوقچه اتاقم خاک می خورن...... میترسم از مرورشون...... میترسم تورا به یادم بیارن........
حالا بعد تمام شدن دفترم، تو چقدر خوشحالى که من ياد گرفته ام درست بنويسم. شدم درست مثل سه نقطه اى كه در متن هيچ وقت خوانده نمىشوند ...
یک زن هرچه قدر هم که باهوش و زیبا و تحصیل کرده باشد، اگر روند پیشرفتش را بعد از ازدواج متوقف کند، نمی تواند یک همسر ایده آل باشد. مردها دوست دارند زن شان به دنبال یادگرفتن چیزهای جدید باشد و حتی بعد از مادر شدن هم آنقدر با زمانه پیش برود که بتواند مایه افتخار او و فرزندانش شود. برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانه دار و هنرمند کافی نیست بلکه آنها به دنبال زنی دنیا دیده می گردند که موضوعات روز را می شناسد و هیچ وقت دست از یادگرفتن و پیشرفت بر نمی دارد..
درژاپن پس از فاجعه سونامی وبعد از آنکه خواندیم و شنیدیم که چطور وقتی برق شهر قطع شد مردم حاضر در سوپر مارکتها و فروشگاههای بزرگ به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار داده بودند سر جایشان برگرداندند و به آرامی از فروشگاهها خارج شدند.> چندروزبعد هم مطلع شدیم که پیرمردهای ژاپنی سپاه مهندسین پیر تشکیل داده اند و داوطلب اینکه بروند فوکوشیما و در مهار نیروگاه کمک کنند تا جوانترها در معرض تشعشعات نیروگاه و مرگ قرار نگیرند! چرا؟ چون نسبت به جوانها کمتر از عمرشان باقی مانده و اثرات ناگوار رادیواکتیو زمان کمتری در کشورشان باقی خواهد ماند و خودشان هم زمان کمتری رنج و دردش را تحمل خواهند کرد! همینقدر منطقی و بشر دوستانه.
آبی يعنی شور يعنی زندگی آبی يعنی مردی و مردانگی آبی يعنی تا ابد عاشق بمان آبی يعنی عشق يعنی آسمان آبی يعنی بهترين تيم جهان ( استقلال ) آبی يعنی موج دريای جنوب يعنی بهترين,زيباترين رنگ غروب.....
اين مايه ی افتخار و خوش اقباليست عرش از تب و تاب رنگ قرمز خاليست آبيست تمام آسمان ای گل من شايد که خدای ما هم استقلاليست........
روشهای شکار شوهر روش لوس گری: یه
دفعه یه سوسک می بینی و بنا میذاری به جیغ! آ ی جیغ نکش کی بکش.طرف هم که
وضع و اینطور می بینه به هر قیمتی شده سوسک و به دیار باقی می فرسته. حالا
تو همچین تحویلش می گیری که انگار شیر شکار کرده! و بعدشم مثلال از ترس
سوسک یه مدتی خودتو بهش می چسبونی و ازش جدا نمی شی! اگه کارا تا اینجا خوب
پیش بره ما بقیش تضمین شدست...
اگـه یــه روز تـکـیه گـاه شـدی ...
مـواظــب بــــاش کـه آوار نـشی ....
روی ِ سر ِ کـسی کـه ، اعتــماد کـــرده بــه آغـــوشــت !!!
دل مـــــــثـل چـســـــــــــــب مــــــیمانــــــد !.!.! چـــــند بار که بکَـــــنی، . دیگــــر نمیچســـــبد . .
حاضر... ...
كنار اسمم تیک خورد !
همه با خبر شدند از بودنم
جز تو که سال هاست
در گوشت فریاد میزنم :من هستم !
حاضر ....
دفترچه خاطراتم !!!!!!!!!!!!!!!!!! سالهاست که جرات ورق زدنشون رو ندارم.............. گوشه صندوقچه اتاقم خاک می خورن...... میترسم از مرورشون...... میترسم تورا به یادم بیارن........
حالا بعد تمام شدن دفترم، تو چقدر خوشحالى که من ياد گرفته ام درست بنويسم. شدم درست مثل سه نقطه اى كه در متن هيچ وقت خوانده نمىشوند ...
اولین پرسش دخترا از استاد در شروع ترم: استاد،منابع امتحانی کدوما هستن اولین پرسش پسرا در شروع ترم: استاد نُه و نیم رو ده میدین.
استعداد عجیبی در شکستن داری قلب ؛ غرور ؛ پیمان ؛ استعداد عجیبی در نشستن دارم به پای تو ؛ به امید تو ؛ به انتظار تو . . .
هیچگاه ویترینی نداشتهام ،
تا دلم را در آن به نمایش بگذارم ،
در قامت یک فروشنده دورهگرد ،
عاشق تو شدم ،
از این روست که تمام خیابانهای شهر ،
عشق مرا میشناسند.
زندگی بافتن یک قالی است نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی نقشه از قبل مشخص شده است تو در این بین فقط می بافی نقشه را خوب ببین ، خوب بباف !!! نکند آخر کار ، قالی بافته ات را نخرند.
می خواستم برای از دست دادنش گریه کنم
ولی افسوس..
برای به دست آوردنش تمام اشکهایم را ریخته بودم
هدیه ای از گل سرخ برایش فرستادم...
گفت : گل برای چیست؟
گفتم : مگر این نیست که گل را بر روی گورستان می نهند؟
گفت : چرا
گفتم : پس این گل را بر روی سینه ات بگذار که گورستان عشق من است.
شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند....
شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند....
تا قبل از ازدواج فقط مرگ می تواند دو عاشق دلداده را ازهم جدا کند اما بعد از ازدواج تقریبا هرچیزی می تواند سبب جدایی آنان شود!
"ناشناس"
ما نقاط مشترک زیادی با هم داشتیم ، من عاشق او بودم و او هم عاشق خودش بود !!! " شلی وینترز "..
اگر زنی رنگ شاد بپوشد رژ لب بزند ، و کلاه عجیب و غریبی سرش بگذارد ، شوهرش با اکراه او را با خودش به کوچه و خیابان می برد . ولی اگر کلاه کوچکی بر سرش بگذارد و کت و دامن خیاط دوز تن کند شوهرش با کمال میل او را بیرون می برد و تمام مدت به زنی که لباس رنگ شاد پوشیده و کلاه عجیب و غریب سرش گذاشته و رژ لب زده است خیره می شود !!!
"بالتیمور بیکن ".
قبل از ازدواج، مرد قبل از خواب به حرف هایی می اندیشد که شما گفته اید اما بعد از ازدواج ، مرد
قبل از این که شما حرف بزنید به خواب می رود!.
از این طرح هزاران لبخند که هیچی به ما نرسید. حالا اگه یه طرح هزاران فحش بذاره من یه نفری
همه رو برنده میشم!..
ترک میکنم و تنهایت میگذارم.... تا بیش از این انرژی ات را صرف نکنی برای.... صادقانه دروغ گفتن خالصانه خیانت کردن و عاشقانه بی وفایی کردن.... و هر چه بیشتر خودت را از چشمم انداختن...!!!! و چه حس پوچی بود این که میپنداشتم... لایق اعتمادی...
تقصیر تو بود!!! خودت پنهان کاری را یادم دادی...! و گرنه من ساده تر از این بودم که بغض سنگین «دوستت دارم» را در گلو نگه دارم!!! کلاغ آخر قصه هایمان شاهد است... هیچگاه نمی خواستم آخرین صفحه داستانمان علامت سوال باشد!!!!!!!!!
آیا می دانید میزان پاسخ مثبت دختران به بوق ویتارا 60 درصد بیشتر از انواع پژو می باشد؟ روابط عمومی شركت سایپا..
کودک که بودم ، وقتی* زمین میخوردم ،مادرم مرا می*بوسید، تمام دردهایم از یادم میرفت ... دیروز زمین خوردم، ... ...... دردم نیامد ،
اما... به جایش تمام بوسه*های مادرم به یادم آمد
خواهرزاده
م از مهد اومده میگه: شعر برات بخونم؟ میگم : بخون عزیزم! شروع کرده :
دخترای لاله زار خوشگلاشون، تیغ می کشن به پر و پاهاشون، آدم میمیره
براشون! آدم میمیره براشون! میگم : اینو کی بهت یاد داده؟ میگه : خانم
مومنی (مربیشون) نیومده بود امروز، آقا جمال (راننده) باهامون کار کرد
1.باباش کارخونه داره ! ۲۵۰۰ تا کارگر دارن , ماهی چند میلیون پول تو جیبی می گیره از باباش !
حقیقت : باباش کارمند جز تو یه اداره ی پیش و پا افتاده است , حقوقش کلا ۲۵۰
هزار تومنه که اونم ۱۵۰ هزارتومنش قسط خونه و یخچال فریزر و این صحبتاست !
۱۰۰ هزار تومن می مونه براشون ماهی!!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
2. بس که خونشون بزرگه ! (مکان : تهرانیا ... نیاوران,جردن,... تبریزیها : دخترای
تبریز که همشون بچه ولیعصرن!! فکر کنم وسط شهر و پایین شهر دختری وجود
نداشته باشه. از هر دختر تبریزی بپرسی بچه کجایی ؟ می گه : ولیعصر -
همافر!! , من نمیدونم تو یه فلکه مگه چند تا خونواده زندگی می کنن),وقتی می
خواد از اتاقش بره آشپزخونه و برگرده, نفس نفس می زنه ! خونشون دیگه رو
متر مربع نیست ... با هکتاره !!! یکی هم همش صداش می کنه ! پیشخدمتشونه
حقیقت : خونشون (تهران - شوش . تبریز - ۴۰ متری ) , ۷۵ متری و اجاره ! اونیم که صداش میومد مامان بزرگ پیرشه , نه پیش خدمتشون
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
3 . سرگرمی هاش :سفر به آنتالیا و اقامت تو بهترین هتلش ، پارتی گرفتن تو
خونه ی بزرگشونهو وقتی می خواد مطالعه کنه ، می ره تو جکوزی شخصیش ...
حقیقت : سرگرمی اصلیش کشیدن موی خواهر کوچیکشه که گریه اش بندازه و خودش
بخنده ! گاه گاهی هم بادوستای قشنگش ، می ره کافی نت ، تا این توهمات رو
تحویل پسرای لیستش بده !!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
4 . رو لباس خیلی حساسه !! سفارش می ده داییش که سوییسه ، براش بهترین هارو
بفرسته . امکان نداره حتی لباس زیرش ایرونی باشه ! یه لنگه ی جورابش کلی
قیمتشه!!
حقیقت : پسر خالش بعد از خدمت مقدس سربازی ، شلوارش رو داده بهش ، از حراجی
هم Converse خریده ۱۴ هزارتومن ! دیگه ؟ ... با یه تی شرت میکی ماوس و ...
مانتوشم از این مانتو فقط ۸۰۰۰ تومن خریده !
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
5 . چندین عمل زیبایی انجام داده ! فک و صورت ، بینی ، سینه ، لنگ و پاچه ، ...
حقیقت : عمل آپاندیس ، یه بارم دستش در رفته ، مامان بزرگش جا انداخته براش !!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
6 . تو مهمونی های متعدد خونوادگی ، همش براش خواستگار پیدا می شه ، مامانش
خسته شده بس که جواب رد به مامان پسرای فامیل و دوستا و آشناها داده !!
حقیقت : مامانش از ترس اینکه هیچ وقت خواستگاری برا دخترش پیدا نمی شه ، مرض عصبی گرفته!
می دونی سخت ترین کار دنیا چیه؟ غریبه فرض کردن یک اشنا.......
به پایانم نزدیکم.....نبودنم را تمرین کن!
اگر کسی را دوست نداری به او بگو....او را متهم نکن که دوست داشتن بلد نیست!
فاحشه بودن به تن فروشی نیست به فروختن خاطرات قدیمی به بهای ورود یک تازه وارداست!
و
امشب را فقط امشب برای خاطر ان لحظه های درد کنار بستر تاریک من شب زنده
داری کن که من امشب برای حرمت عشقی که ویران شد برایت قصه ها دارم!
هرگز نگران این نباش که قلب مردی را شکسته ای....در بدترین حالت فقط کمی رگ به رگ شده است و روز بعد دوباره مثل ساعت کار میکند!
هر چه بیشتر احساس تنهایی کنی احتمال شروع یک رابطه احمقانه بیشتر می شه!
حکایت رفاقت حکایت سنگهای کنارساحله یکی یکی جمشون میکنی تو بغلت،بعدش هم یکی یکی پرتشون میکنی تودریا،امایه وقتا یه سنگهای قیمتی گیرت میادکه هیچوقت نمیتونی پرتشون کنی!
دنبال پول دویدن بی فایده است چون اگه بهش نرسی تو از بقیه بدت می اد.....اگه برسی بقیه از تو بدشون میاد.... عاشق شدن بی فایده است چون یا تو دل اون و میشکنی یا اون دل تو رو می شکنه یا هر دوتون دل هم رو میشکونید.... ازدواج کردن بی فایده است چون اگه قبل از 30 سال باشه زوده و اگه بعد از 30 سال باشه دیره..... بچه دار شدن بی فایده است چون یا خوب از اب در میاد که از دست بقیه به عذابه یا بد در میاد که بقیه از دستش به عذابن.... رفاقت با دیگران بی فایده است چون یا از تو بهترن و نمیخوان دنبالشون باشی یا تو از اون ها بهتری و نمیخوای دنبالت باشن.... انقلاب کردن بی فایده است چون یا شکست می خوری و دشمن اعدامت میکنه یا پیروز میشی و برای حفظ قدرت مجبوری دوستات رو بکشی پیک نیک رفتن بی فایده است چون یا می ری بد میگذره حرص می خوری که چرا رفتی یا خوش میگذره که موقع برگشت غصه میخوری!!!! بازم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لعنتی! چه طوری می تونی بگی گذشته هاگذشته......در حالی که گذشته هاست که حال و اینده من و نابود کرده........
فقط چند لحظه دیر به دنیا امدم......هر چه قسمتم بود تمام شد!
گرچه می دانم دوستم دارد اما امشب غمگینم چون نگاهش به شیرینی رویاهای من نیست......
تحمل هر دویمان را ندارد ...اول کداممان باید از پل جدایی بگذریم؟
وای دارم فراموشت میکنم.......داری برایم خاطره ایی دور در یک روز تابستانی میشوی.......نمیخواهم فراموشت کنم..داری فراموش می شوی و من با خودم درگیرم که از ذهنم نروی.. شیشه ی مشروبم کجاست؟پاکت سیگارم رامی خواهم .....میخواهم خودم را عذاب دهم نمیگذارم که فراموشم شوی!
به خدا می سپارمت همان خدایی که هیچ وقت نخواست تو را به من بسپارد......دل تنگتم...دل تنگ..... به اندازه ی تمام این روزهایی که ندیدمت دل تنگم....تا ابد!
با تو ان قدر ارامم که گاهی یادم می رود نفس بکشم.......
همیشه حرف از رفتن ها است کاش کسی با امدنش غافلگیرمان کند......
چه روزهایی بود ..روزهایی که تو به من خیانت میکردی و من حتی به خاطراتمان وفادار بودم!
یادش به خیر اون قدیم ها...دروغ گو دشمن خدا بود!
زندگی سرگذشت در گذشت ارزوهاست........
نا مردا رو خیلی دوست دارم چون اگه نباشن مردا مشخص نمیشن.........
شاید روزی بیاید که حال من هم خوب شود.....هوا خوب شود..باران خوب شود...عشق خوب شود و تو خوب من شوی و من خوب شوم!!!!
بار و بندیلم را جمع کرده ام که بیایم در خیالم کنار تو زندگی کنم این جا بین واقعیت زنده نیستم!
می دانی یک وقت هایی بایدروی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اندآن وقت با خودت بگویـی بگذار منتـظـر بمانند !!!*ا............
چقدر تلخ شدهای این روز ها قندت را در دل چه کسی اب میکنی؟؟؟؟
ادم فهمیده ای بود خوب میدانست کجا خودش را به نفهمی بزند
احساسم را نمی فروشم ؛ حتی به بالاترین بها ! ولی .... آنگونه که بخواهم خرج می کنم ، برای آنهایی که لایق آن هستند ... !!
تو می گذری........... ....من می گذرم تو از من من از دل تو می خندی ............من می خندم تو به من من به روزگار تو می گریزی ..............م ن می گریزم تو از عشق من از خاطره تو می روی ............... ...من می روم تو از اینجا من از............. ..اینجا کاش می فهمیدی از اینجا ........تا..... .. اینجا چقدر فاصله است !!
به سلامتی عشق که هم به آدم آرامش می ده و هم آروم و قرار رو از آدم می گیره..
زن وار حسادت میکنم... زن وار دلم آغوش پر آرامشی را می خواهد که زیر باران گرمم کند... زن وار دلم میخواهد کسی «باشد» ...... «خوب» باشد... «مهربان » باشد... « بس» باشد... همه ی این بودن هایش فقط برای من باشد...فقط من. و « باشد»..
هرگاه از شدت تنهایی ، به سرم هوس اعتمادی دوباره می زند، خنجر خیانتی را که در پشتم فرو رفته در می آورم ، می بوسمش ، اندکی نمک به رویش میپاشم، دوباره بر سرجایش می گذارم ، از قول من به آن لعنتی بگویید ، " خیالش تخت " ... من دیوانه هنوز ، به خنجرش هم وفادار
لبخند از بارش مدام چشمانم گریخته، درکوچه های بن بست نمی یابمش. ... تنها یادگاری لبخندهایم، خاطراتم درعکس های کودکی است!
وقتی پایت خواب می رود نمی توانی درست راه بروی لنگ می زنی! وقتی قلبت خواب می رود نمی توانی درست فکر کنی عاشق می شوی . . .
همیشه یادمان باشد که زندگی پیمودن راهی برای رسیدن به خداست و قدم هایمان باید طوری باشد که حتی دانه کشی زیر پایمان له نشود . . .
دلـــــــتَنـــــگت می شوم...
چــــــشمانم را روی هـــــم می گــــذارم بـــــــلکه یادت را فـــــراموش
کنم...
تــــــو بگو دلــــــکم
مگر می شـــــــود یـــــک عــــــمری را فراموش کــــــرد؟!
ميگويند از تو ننويسم
در خون من گردهمايی لبخندهای تو برپاست
اين را چه کسی ميتواند بفهمد؟!
نقطه...
سر خط زندگی
این خط لعنتی را می خواهی چکار؟
وقتی دست تو دست کودکی است
که تنها
کلمات اول خط را زیبا می نویسد
و برای کلمات بعدی دست کوچکش خسته می شود
و
دیگر خودش هم نمی تواند بخواند
برو
بی آنکه حتی بنویسی
راســـــــــــــــت می گفتند همیشه زودتر از آن که بیندیشی اتفاق می افتد
من به همه چیز این دنیا دیــــــــــــــــــــــــــــــر رسیدم زمانی که
از دست می رفت و پاهای خسته ام توان دویدن نداشت چشم می گشودم همه رفته
بودند مثل "بامدادی" که گذشت و دیر فهمیدم که دیگر شب است "بامداد" رفت رفت
تا تنهایی ماه را حس کنی شکیبایی درخت را و استواری کوه را... من به همه
چیز این دنیا دیر رسیدم به حس لهجه "بامداد" و شور شکفتن عشق در واژه واژه
کلامش که چه زیبا می گفت "من درد مشترکم" مرا فریاد کن...!
فراموشی را
تُنگی می فهمد
که ماهی اش تنها ...
سه ثانیه عاشق است!
هر چقدر امروز گرم بود
تو سرد بودی
خیالی نیست
به «ها» کردن دستانم عادت دارم.
دیشب دونه دونه به ستاره ها سر زدم اما هیچکدوم تو نبودی اما وقتی به آخرین ستاره رسیدم، آروم بهم گفت: اون خوده ماهه تو هنوز دنبال ستاره ای؟؟
هربار که کودکانه دست کسی را می گرفتم ، گم میشدم حالا آنقدر که در من هراس گرفتن دستی است ، اضطراب گم شدن نیست !
دلم برایت تنگ شده است چه از طول ، چه از عرض و چه از ارتفاع می دانم تقصیر تو نیست ، قطعا تقصیر اشکال هندسی ست
کاش نامت را با خط بریل مینوشتند ، صدا کردنت کافی نیست
شکوه اسم تو را باید لمس کرد !
دلم درد میکند ، انگار خام بودند خیالهایی که به خوردم داده بودی
کسی که به خودشناسی دست یابد، به بزرگترین سعادت و کامیابی رسیده است حضرت علی علیه السلام
مدتیــــست دلم شکســــته از همان جای قبلـی … ! کاش میشد آخر اسمــت نقطه گذاشت تا دیگر شــــروع نشوی … ! کاش میشـــــــد فریاد بزنم : ” پایــــــان ” دلم خیـــــــلی گرفته اســـت ………….. اینجا نمیتـــــوان به کسی نزدیـــــــک شـــــــد … آدمهـــا از دور دوست داشتــــنی ترنــــد … !
هر کس جای من بود ، می برید اما من هنوز می دوزم ، چشم به امید دوختم تا بشکافم یأس را!!!
قلبم یک خط در میان می زند….زود نیست؟ دست هر پیر زنی را گرفتم …گفته…”پیر شی مادر”… خدایا نکند در جوانی پیر شدم …..
از پروژکتورهای روز و شب ، از سکانس های تکراری زمین ، خسته ام !
کاش…. شبی، روزی، جایی بر لبان تو تکرار می شد…. نامم !
اید خودم را ببرم خانه ! باید ببرم صورتش را بشویم… ببرم دراز بکشد… دلداریش بدهم ، که فکر نکند… بگویم نگران نباش ، میگذرد… باید خودم را ببرم بخوابد… “من” خسته است …!
خدایـــــــــــــا . . . چرا تا زنده ایم روانمان را شـــــــــاد نمی کنی ؟ ! همیکنه مردیم . . . شادروانمان می کنی ؟ !
گرچه ای دوست غرور دلت احساس مرا درک نکرد آفرین بر غم عشقت که مرا ترک نکرد
گناهی که پشیمانی بیاورد بهتر از عبادتی است که غرور بیاورد…
دختری نباش که به مردی نیاز داره ... دختری باش که مردی به اون نیاز داره و این دو باهم خیلی متفاوتند ...
رابطه ما انسانها با پدر و مادر !!! تو ۳ سالگی " مامان ، بابا عاشقتونم" تو ۱۰ سالگی " ولم کنین " تو ۱۶ سالگی" مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم" تو ۱۸ سالگی" باید از این خونه بزنم بیرون" تو ۲۵ سالگی " حق با شما بود" تو ۳۰ سالگی "میخوام برم خونه پدر و مادرم " تو ۵۰ سالگی " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم" تو ۷۰ هفتاد سالگی " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...
جمله ای نوشته بود با این مضمون: " من تورا دوس میدارم تو دیگری را ودیگری دیگری را. واینگونه است که ما تنهاییم... " در جواب نوشتم : این ظاهر ماجراست ، اما واقعیت اینه که : " من خودم رو دوست دارم و تو هم خودت رو و دیگری هم خودش را و اینگونه است که همه تنهایند ... " این خودخواهیـ ـه که تنهایی میاره و نه محبت ... گاهی احساس ما ، احساس مالکیتـ ـه تا محبـ ـت دوستش داریم چون می خوایم مال ما باشه و وقتی دیدیم امکانش نیست کار به تهدید و ... میرسه آیا عاشق واقعی دختری رو که پدر و مادرش به هزار خون دل بزرگش کردن ، با ضربات متعدد چاقو به قتل میرسونه ؟! آخه به چه جرمی ؟! دلم برای اون پدر و مادر میسوزه قسمت حوادث روزنامه داره پر میشه از این کارهای سیاه ... واقعن ما داریم به کجا میریم .... به کجا چنین شتابان ؟
روز را خورشید میسازد و روزگار را ما ما را قلب زنده نگه میدارد و قلب را عشق پس روزگار را عاشقانه بساز و عشق را عاقلانه
هرکس ز خدا می طلبد راحت جانی ، من طالب آنم که تو بی غصه بمانی . .
دروغ میگفت دیگری رادوست میداشت بارها پرسیدم دوستم داری؟میگفت:آری مدتی خاموش ماندم کاسه ی صبرم لبریزشدگفتم:بگو تورا خواهم بخشید آیادل به دیگری بستی؟گفت:نه دوباره فریاد زدم بگو راستش را هرچه باشد تو راخواهم بخشید وازنگاهت هرچه سنگینی باشد خواهم گذشت. عاقبت باهزارآرزوی فراوان پیش آمدوگفت:مراببخش دیگری رادوست دارم گفتم حالاتواین همه سال به من دروغ گفتی این بار من به تو دروغ گفتم تورانخواهم بخشید
دلهای پاک خطا نمی کنند فقط سادگی دارند وامروز سادگی پاکترین خطای دنیاست.........
امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند ... چشمانم بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد ... آخ که چقدر تنهایم ... دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم بوده خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته شده است ...............
امشب ؛ هنگام خوابیدن با خود قدری فکر کنیم … امروز چه کرده ایم که فردا لایق زنده ماندن باشیم …
تاحالا شده برای یکی بمیری که بعدش ازت بپرسه هنوز زنده ایی؟ تاحالا شده تنها غمت نبودش باشه ولی اون نبودتو بخواد؟ تاحالا شده جلوهمه خوردت کنه؟ تاحالا شده دستاشو بخوای ولی بعدببینی دست به دست یکی دیگه داده؟ تاحالا شده......؟ .........
دختری نباش که به مردی نیاز داره ... دختری باش که مردی به اون نیاز داره و این دو باهم خیلی متفاوتند ...
رابطه ما انسانها با پدر و مادر !!! تو ۳ سالگی " مامان ، بابا عاشقتونم" تو ۱۰ سالگی " ولم کنین " تو ۱۶ سالگی" مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم" تو ۱۸ سالگی" باید از این خونه بزنم بیرون" تو ۲۵ سالگی " حق با شما بود" تو ۳۰ سالگی "میخوام برم خونه پدر و مادرم " تو ۵۰ سالگی " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم" تو ۷۰ هفتاد سالگی " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...
جمله ای نوشته بود با این مضمون: " من تورا دوس میدارم تو دیگری را ودیگری دیگری را. واینگونه است که ما تنهاییم... " در جواب نوشتم : این ظاهر ماجراست ، اما واقعیت اینه که : " من خودم رو دوست دارم و تو هم خودت رو و دیگری هم خودش را و اینگونه است که همه تنهایند ... " این خودخواهیـ ـه که تنهایی میاره و نه محبت ... گاهی احساس ما ، احساس مالکیتـ ـه تا محبـ ـت دوستش داریم چون می خوایم مال ما باشه و وقتی دیدیم امکانش نیست کار به تهدید و ... میرسه آیا عاشق واقعی دختری رو که پدر و مادرش به هزار خون دل بزرگش کردن ، با ضربات متعدد چاقو به قتل میرسونه ؟! آخه به چه جرمی ؟! دلم برای اون پدر و مادر میسوزه قسمت حوادث روزنامه داره پر میشه از این کارهای سیاه ... واقعن ما داریم به کجا میریم .... به کجا چنین شتابان ؟
روز را خورشید میسازد و روزگار را ما ما را قلب زنده نگه میدارد و قلب را عشق پس روزگار را عاشقانه بساز و عشق را عاقلانه
هرکس ز خدا می طلبد راحت جانی ، من طالب آنم که تو بی غصه بمانی . .
دروغ میگفت دیگری رادوست میداشت بارها پرسیدم دوستم داری؟میگفت:آری مدتی خاموش ماندم کاسه ی صبرم لبریزشدگفتم:بگو تورا خواهم بخشید آیادل به دیگری بستی؟گفت:نه دوباره فریاد زدم بگو راستش را هرچه باشد تو راخواهم بخشید وازنگاهت هرچه سنگینی باشد خواهم گذشت. عاقبت باهزارآرزوی فراوان پیش آمدوگفت:مراببخش دیگری رادوست دارم گفتم حالاتواین همه سال به من دروغ گفتی این بار من به تو دروغ گفتم تورانخواهم بخشید
دلهای پاک خطا نمی کنند فقط سادگی دارند وامروز سادگی پاکترین خطای دنیاست.........
امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند ... چشمانم بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد ... آخ که چقدر تنهایم ... دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم بوده خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته شده است ...............
امشب ؛ هنگام خوابیدن با خود قدری فکر کنیم … امروز چه کرده ایم که فردا لایق زنده ماندن باشیم …
تاحالا شده برای یکی بمیری که بعدش ازت بپرسه هنوز زنده ایی؟ تاحالا شده تنها غمت نبودش باشه ولی اون نبودتو بخواد؟ تاحالا شده جلوهمه خوردت کنه؟ تاحالا شده دستاشو بخوای ولی بعدببینی دست به دست یکی دیگه داده؟ تاحالا شده......؟ .........
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی چه بلاتکلیفند خاطراتمان !!!
تنها عضوی در بدن که کنترلش کامل در اختیار خودشه ،دله...!
خدا به فرشته ها شعور داد بدون شهوت، به حیوان ها شهوت داد بدون شعور و به انسان هر دو را، انسانی که شعورش بر شهوتش غلبه کند از فرشته ها بالاتر است، و انسانی که شهوتش بر شعورش غلبه کند از حیوان.....پـسـت تر
گیرم که باخته ام !!! اما کسی جرات ندارد به من دست بزند یا از صفحه بازی بیرونم بیندازد، شوخی نیست من شاه شطرنجم !!! تخریب می کنم آنچه را که نمی توانم باب میلم بسازم... آرزو طلب نمیكنم، آرزو میسازم... لزومی ندارد من همانی باشم که تو فکر می کنی ، من همانی ام که حتی فکرش را هم نمی توانی بکنی ... لبخند می زنم و او فکر میکند بازی را برده ، هرگز نمی فهمد با هر کسیرقابت نمی کنم... زانو نمی زنم، حتی اگر سقف آسمان ، کوتاهتر از قد من باشد ! زانو نمیزنم، حتی اگر تمام مردم دنیا روی زانوهایشان راه بروند ! من زانو نمیزنم... درگیر من نشو، همـدم نمیشوم
شبیه کسی شده ام که پشت دود سیگارشب با خود می گوید باید تـَرکـــــ کنم ! ســیگار را خانــــه را زندگـــی را و باز پُــکــی دیگــــر می زند
خواســتن ، همیشه توانســتن نیست ... گاهی فقط داغ بزرگی ست که تا ابد بر دلت خواهد ماند ... !
تونل ها ثابت کردند که حتی در دل سنگ هم ، راهی برای عبور هست ... ما که کمتر از آنها نیستیم ، پس نا امیدی چرا ؟
دقت کردین تو فیلمای خارجی پلیس شش تیغ کرده و مرتبه و کلت دستشه و مجرم ریشو نامرتبه و کلاشینکف دستشه اما تو فیلمای ایرانی این موضوع کاملا برعکسه